تاریخ باوری
تاریخباوری (historicism)
(یا: تاریخیگری) دیدگاه متفکران قائل به اهمیت تاریخ بهعنوان کلید فهم تجربۀ بشری. بسیاری از تاریخنگاران و فیلسوفان بزرگ قرنهای ۱۹ و ۲۰ ازجمله ویلهلم دیلتای[۱]، کروچه[۲]، و کالینگوود[۳] چنین نگرشی دارند. اما منشأ آن را میتوان در ویکو[۴] و هِردِر[۵] یافت که با نفی اعتقاد عصر روشنگری به وجود عقلانیتی بیزمان و طبیعتی انسانی، یکسان در همۀ فرهنگها، انسانها را محصول تاریخشان میدانستند و هر فرهنگ تاریخی را بیان منحصربهفرد شرایط محیطی میشمردند. تاریخگرایان معتقدند که دورههای مختلف تاریخی را باید با توجه به شرایط خود آنها درک کرد، نه با تکیه به شرایط کنونی، گرچه به روشنی نمیگویند که چگونه میتوان از وضعیت کنونی و تأثیرات آن فارغ شد و در شرایط سپریشدۀ یک دورۀ تاریخی معیّن قرار گرفت. آنها در عین حال درک پدیدههای اجتماعی را در گرو ردیابی سیر تکوین و تحول آن میدانند. کارل پوپر[۶] با نقد دیدگاههای هگل و مارکس این نگرش را غیرعلمی و نقابی برای خودکامگی و تمامیتخواهی ایدئولوژیکی میداند.