مارمون، اوگوست (۱۷۷۴ـ۱۸۵۴)
مارْمون، اوگوست (۱۷۷۴ـ۱۸۵۴)(Marmont, Auguste)
(دوکِ راگوزا) نظامی فرانسوی. پس از پیروزی در نبرد اتسنایم[۱] (۱۸۰۹) مارشال فرانسه شد، و در جنگ شبهجزیره (۱۸۱۱ـ۱۸۱۲) خدمت کرد تا این که از ولینگتون[۲] در سالامانکا[۳] شکست خورد (۲۲ ژوئیۀ ۱۸۱۲). در انقلاب ۱۸۳۰ از شارل دهم پشتیبانی کرد، اما ناگزیر شد همراه شارل به تبعید برود و بیشتر عمرش را در وین گذراند. در شاتیونـ سورـ سن[۴] زاده شد. با درجۀ سرتیپی در مصر خدمت کرد، و با ناپلئون به فرانسه بازگشت. پس از دفاع از سرزمین راگوزا دربرابر حملات روسها و مونتهنگروییها، ناپلئون او را «دوک راگوزا» کرد. در ۱۸۰۹، یک روز پیش از نبرد واگرام[۵]، به «ستاد ارتش بزرگ فرانسه[۶]» (ارتش بزرگ) پیوست. فرماندار ایلیریا[۷] (۱۸۰۹ـ۱۸۱۰) بود. در مه ۱۸۱۱ جانشین ماسنا[۸] در جنگ شبهجزیره شد. پس از شکست فرانسویان در آلبووئرا[۹] (۱۶ مه) بهسمت جنوب حرکت کرد و ولینگتون را واداشت تا از محاصرۀ باداخوس[۱۰] دست بکشد. در ۱۸۱۲ ولینگتون حمله کرد و کوئیدا[۱۱]، رودریگو[۱۲]، و باداخوس را گرفت و بهسمت لئون[۱۳] پیشروی کرد. مارمون عقب نشست و منتظر رسیدن نیروهای تقویتی شد. در ژوئیه به مواضع ولینگتون حمله و خطوط ارتباطی او با پرتغال را تهدید کرد. مارمون کوشید تا راه عقبنشینی ولینگتون را مسدود کند، اما موفق نشد. در ۱۸۱۳ فرمانده سپاهی در ارتش بود و در لوتسن[۱۴]، باوتسن[۱۵]، و درسدن[۱۶] جنگید. در محاصرۀ پاریس توسط متفقین، مارمون وقتی مقاومت بیشتر را بیهوده دید با بارکلای دو تولی[۱۷] پیمان آتشبس امضا کرد، که درپی آن ناپلئون از سلطنت خلع شد. پس از بازگشت ناپلئون از البا[۱۸]، مارمون بهناچار گریخت. در انقلاب ۱۸۳۰ کوشید مردم پاریس را به تسلیم وادارد، اما ناکام ماند و سرانجام با ۶هزار سوئیسی و چند گردانِ وفادار به شارل دهم عقب نشست و همراه شارل از فرانسه خارج شد. پس از آن، بیشتر عمرش را در وین گذراند. خاطرات او در فاصلۀ ۱۸۵۷ تا ۱۸۵۸ انتشار یافت.