مارکس، کارل (۱۸۱۸ـ۱۸۸۳)
مارکس، کارل (۱۸۱۸ـ۱۸۸۳)(Marx, Karl)
کارْل مارْکْس Karl Marx | |
---|---|
زادروز |
تریر 1818م |
درگذشت | 1883م |
ملیت | آلمانی |
تحصیلات و محل تحصیل | تحصیل حقوق در دانشگاه بُن و تاریخ و فلسفه در دانشگاه برلین، دکتری فلسفه |
شغل و تخصص اصلی | فیلسوف، اقتصاددان |
آثار | سرمایه (1867)؛ دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی (1844) |
گروه مقاله | اقتصاد، جامعهشناسی، علوم سیاسی، فلسفه ، منطق و کلام |
فیلسوف، اقتصاددان و انقلابی آلمانی و بنیادگذار مارکسیسم و کمونیسم جدید. در تریر[۱] در خانوادهای یهودی که مسیحی شده بود، بهدنیا آمد. کارل در کلیسای انجیلی تعمید داده شد. تحصیلات متوسطه را در تریر به پایان رساند و سپس در دانشگاه بُن حقوق و در دانشگاه برلین تاریخ و فلسفه خواند و از جناح چپ هگلی موسوم به هگلیان جوان[۲] تأثیر پذیرفت. در رسالۀ دکتری فلسفهاش با نام تفاوت میان فلسفۀ طبیعت دمویتوس و اپیکوروس[۳] (۱۸۴۱) علیرغم این که هنوز دیدگاههایی ایدئالیستی داشت، استنتاجات انقلابی و رادیکالی از فلسفۀ هگل به عمل آورد. در ۱۸۴۲ به عضویت هیئت تحریریۀ نشریۀ راینیشه تسایتونگ[۴] در کلن[۵]، ارگان دموکراتها و لیبرالهای آن زمان، درآمد و مقالات تندی در مسائل اقتصادی و اجتماعی نوشت. آن نشریه یک سال بعد به حکم دولت پروس توقیف شد. فعالیتهای سیاسی و انقلابیاش او را با گرایشهای آشتیجویانۀ فلسفۀ هگل و لفاظیهای شبهانقلابی هگلیان جوان در تضاد قرار داد. به تأثیر از فویر باخ[۶] به مواضع مادیگرایانه گرایش یافت و آثار اقتصاددانانی نظیر آدام اسمیت، دیوید ریکاردو[۷] و جیمز میل[۸] را مطالعه کرد. مبارزات حاد طبقاتی در اروپای آن زمان نظیر قیام سیلزیها[۹] در ۱۸۴۴ در آلمان و مبارزات طبقاتی در پاریس در زمانی که مارکس به آنجا تبعید شده بود، مواضع پرولتاریایی را در او تقویت کرد. این مواضع در نقد فلسفۀ حق هگل[۱۰] (۱۸۴۴) و دربارۀ مسئلۀ یهود[۱۱] (۱۸۴۴) انعکاس یافت. مارکس در این آثار برای نخستینبار بر نقش تاریخی طبقۀ کارگر و اجتنابناپذیری انقلاب اجتماعی و ضرورت مجهزشدن جنبش پرولتاریایی به جهانبینی علمی تأکید کرد. در دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی[۱۲] (۱۸۴۴)، ازخودبیگانگی انسان را دارای منشائی اقتصادی دانست. در خانوادۀ مقدس[۱۳] (۱۸۴۵) اندیشههای هگلیان جوان را نقد کرد؛ در ایدئولوژی آلمانی[۱۴] (۱۸۴۵ـ۱۸۴۶) و تزهایی دربارۀ فویر باخ[۱۵] (۱۸۴۵) درپی بنیادنهادن بینش مادی از تاریخ (ماتریالیسم تاریخی)، این نظریه را مطرح کرد که آگاهی و اندیشۀ انسان تابع عوامل اجتماعی و اقتصادی، بهویژه شیوۀ تولید مادی، است. فقر فلسفه[۱۶] (۱۸۴۷)، در نقد فلسفۀ فقر[۱۷] پرودون[۱۸]، نخستین اثر پختۀ مارکسیسم و دربرگیرندۀ اجزای تشکیلدهندۀ آن بود. مارکس در ۱۸۴۵ به بروکسل رفت و با «لیگ کمونیستی[۱۹]» به همکاری پرداخت و نقشی فعال در کنگرۀ آن ایفا کرد و به درخواست این نهاد مانیفست حزب کمونیست[۲۰] (۱۸۴۸) را با همکاری انگلس[۲۱] به رشتۀ تحریر درآورد و اعلام کرد که همۀ تاریخ، تاریخ مبارزۀ طبقات است و در جامعۀ سرمایهداری، مبارزۀ طبقۀ سرمایهدار و طبقۀ کارگر به ایجاد جامعۀ کمونیستی منتهی خواهد شد. با آغاز انقلابهای ۱۸۴۸ اروپا، مارکس به کلن بازگشت و نشریۀ نویه راینیشه تساتیونگ[۲۲] را منتشر کرد، اما با شکست جنبش لیبرال دموکراتیک آلمان در ۱۸۴۹ به لندن مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آنجا باقی ماند. مارکس رویدادهای اجتماعی و سیاسی زمان خودش را از نزدیک دنبال میکرد. تجارب انقلابهای بورژوایی اروپا از ۱۸۴۸ تا ۱۸۴۹ در شکلگیری دیدگاههای او دربارۀ انقلاب سوسیالیستی، مبارزۀ طبقاتی، دیکتاتوری پرولتاریا، تاکتیکهای پرولتاریا در انقلابهای بورژوایی، ضرورت اتحاد کارگران و دهقانان و غیره، اهمیت زیادی داشت. این دیدگاهها در مبارزۀ طبقاتی در فرانسه[۲۳] (۱۸۵۰) و هجدهم برومر لوئی بناپارت[۲۴] (۱۸۵۲) بیان شدهاند. مارکس با بررسی قیام کارگران پاریس (کمون پاریس) در جنگ داخلی در فرانسه[۲۵] (۱۸۷۱) ضرورت شکستن ماشین دولتی بورژوازی را برای جلوگیری از بهقدرترسیدن مجدد آن مطرح کرد و حکومت کوتاهمدت کارگران پاریس را نطفۀ دولت دیکتاتوری پرولتاریا دانست. در نقد برنامۀ گوتا[۲۶] (۱۸۷۵) نظریۀ کمونیسم را بسط بیشتری داد. نقد اقتصاد سیاسی[۲۷] از نخستین آثار مارکس در زمینۀ اقتصادی بود که در مقدمۀ کوتاه و مشهور آن، چکیدۀ درک مادیگرایانه از تاریخ و نظریۀ انقلاب اجتماعی بر پایۀ تعارض میان زیربنا[۲۸] و روبنا[۲۹]ی جامعه مطرح شده بود. نخستین جلد سرمایه[۳۰]، که بنیادیترین اثر مارکس و نشانۀ کوشش او در اثبات علمی دیدگاههایش بود، در ۱۸۶۷ منتشر شد و ۲ جلد دیگر آن پس از مرگش به کوشش انگلس به چاپ رسید و جلد چهارم آن به ویراستاری کارل کاوتسکی[۳۱] منتشر شد. مارکس در این اثر با تحلیل اقتصاد سرمایهداری، «ارزش اضافی[۳۲]» را که نصیب سرمایهداران میشود و منشاء اصلی ثروت بورژوازی است، حاصل کار پرداختنشدۀ[۳۳] کارگر دانست. مارکس در سرمایه، شالودۀ اقتصادی انقلاب سوسیالیستی را، که بر اجتنابناپذیری آن در جوامع سرمایهداری تأکید داشت، تبیین کرد. به عقیدۀ مارکس، در جامعۀ سرمایهداری تضادی آشتیناپذیر میان خصلت اجتماعی تولید و خصلت خصوصی مالکیت وجود دارد که حل ریشهای آن جز با الغای مالکیت خصوصی و استقرار مالکیت اجتماعی از طریق انقلاب سوسیالیستی میسر نیست. رهبری این انقلاب فقط میتواند در دست پرولتاریایی باشد که هیچ چیز جز زنجیرهایش را از دست نمیدهد و هدفش نه استقرار شکل دیگری از جامعۀ طبقاتی بلکه محو هرگونه سلطۀ طبقاتی، با ازمیانبردن شرایط شکلگیری طبقات و استقرار جامعۀ بیطبقۀ کمونیستی با طی یک دورۀ گذار است که در آن قدرت سیاسی در دست دولت دیکتاتوری پرولتاریا و پایانش زوال دولت است. مارکس و خانوادهاش سالها در تنگدستی به سر بردند و فقط از کمکهای مالی انگلس و بستگان همسر مارکس برخوردار بودند. مارکس در فاصلۀ ۱۸۵۱ تا ۱۸۶۳ برای نشریۀ نیویورک تریبون[۳۴] مقاله مینوشت، اما اغلب اوقاتش در کتابخانۀ موزۀ بریتانیا به مطالعۀ آثار اقتصادی و تاریخی و بسط نظریههایش میگذشت. اندیشههای مارکس در میان کارگران مهاجر آلمانی در لندن که «مجمع بینالمللی کارگران[۳۵]» را بنا نهاده بودند، گسترش یافت. این اتحادیه بعدها به «بینالملل اول[۳۶]» (۱۸۶۴) مشهور شد. «کمون پاریس[۳۷]» و دفاع و تحلیل مارکس از آن، نام وی را در محافل اروپایی بر سر زبانها انداخت. در این زمان میان مارکس و میخائیل باکونین[۳۸] روسی منازعهای در انترناسیونال درگرفت که به پیروزی مارکس و اخراج باکونین و نهایتاً انحلال انترناسیونال اول منجر شد. نفوذ اندیشههای مارکس از جنبشهای انقلابی، که او پیامبر آنها بود، فراتر رفت. آثار اقتصادی، سیاسی و فلسفیاش بر بسیاری از اندیشمندان پس از او، حتی کسانی که با عقاید سیاسیاش موافق نبودند، تأثیر نهاد.
- ↑ Trier
- ↑ Young Hegelians
- ↑ The Difference between the Natural Philosophy of Democritus and Epicurus
- ↑ Rheinische Zeitung
- ↑ Cologne
- ↑ Feuerbach
- ↑ David Ricardo
- ↑ James Mill
- ↑ Silesians
- ↑ Critique of Hegel’s Philosophy of right
- ↑ On the Jewish Question
- ↑ Economic and Philosophic Manuscripts of 1844
- ↑ The Holy Family
- ↑ The German Ideology
- ↑ Theses on Feuerbach
- ↑ The Poverty of Philosophy
- ↑ The Philosophy of Poverty
- ↑ Proudhon
- ↑ Communist League
- ↑ The Communist Manifesto
- ↑ Engels
- ↑ Neue Rheinische Zeitung
- ↑ The Class Struggle in France
- ↑ The 18th Brumaire of Louis Bonaparte
- ↑ The Civil War in France
- ↑ Critique of the Gotha Programme
- ↑ Critique of Political Economy
- ↑ base
- ↑ superstructure
- ↑ Capital
- ↑ Karl Kautsky
- ↑ plus-value
- ↑ non-paid labour
- ↑ New York Tribune
- ↑ International Workingmen’s Association
- ↑ First International
- ↑ Paris Commune
- ↑ Mikhail Bakunin