فوکو، میشل (۱۹۲۶-۱۹۸۴)
فوکو، میشل (۱۹۲۶-۱۹۸۴)(Foucault, Michel)
میشل فوکو Michel Foucault | |
---|---|
زادروز |
1926م |
درگذشت | 1984م |
ملیت | فرانسوی |
شغل و تخصص اصلی | فیلسوف و مورخ |
آثار | تاریخ جنون (1961)؛ مراقبت و تنبیه (1975) |
فیلسوف و مورخ فرانسوی. در دانشسرای عالی[۱] تحصیل کرد و در آلمان، سوئد، لهستان و الجزایر به تدریس پرداخت. در دانشگاههای کلرمونـفران[۲] و ونسن[۳] به مقام استادی رسید و پس از آن در ۱۹۷۰ کرسی تاریخ نظامهای اندیشه در کولژ دو فرانس[۴] را تصاحب کرد. آثارش که طیف وسیعی شامل تاریخ، فلسفه، روانکاوی و زبانشناسی را دربرمیگیرد، تأملات و پرسشهای جدیدی را دربارۀ خصلت تاریخی حوزههای گوناگون تجربۀ اجتماعی برانگیخت. آثار فوکو مجموعهای از پژوهشهای تاریخی دربارۀ نهادها[۵] یا به تعبیر فوکو گفتمانهای[۶] مختلف است. از نظر فوکو، گفتمان قالبی از متنها، زبانهای تخصصی و شبکههایی از روابط قدرت است که در هر حوزۀ معیّن حاکماند و آن را تعریف میکنند. او اغلب به روابط میان قدرت و دانش، که برای او تقریباً یک چیزند، برمیگردد. تاریخ جنون[۷] (۱۹۶۱) او که نیمۀ تاریک تاریخ سنتی فلسفه و علوم را روشن میکرد، عقل کلاسیک را عامل طرد و خاموشسازی صدای جنون دانست (از قرن ۱۷ بهبعد دیوانگان رسماً در دارالمجانین محبوس شدند) و روانکاوی را ابزار به دامانداختن جنون شناخت. بهعقیدۀ او مغربزمین از آغاز تاریخاش هویت فرهنگیاش را فقط با طرد قهرآمیز و آشکار جنون تعریف کرده است. اما شهرت فوکو با واژهها و چیزها[۸] (۱۹۶۶) آغاز شد که در آن برای هریک از سه دورۀ کلاسیک، رنسانس و مدرن صورتبندی منظم و ویژهای را (که آن را اپیستمه[۹] مینامد) جستوجو میکند که بر معرفتهای هر دوره حاکم است و شیوۀ اندیشیدن به چیزها را تعیین میکند. این اثر نوعی باستانشناسی علوم انسانی شناخته شد. کتاب مراقبت و تنبیه[۱۰] (۱۹۷۵) به بررسی فلسفۀ جزا و سازوکارها و ابزارهای قضایی در جامعۀ انضباطی قرن ۱۹ میپردازد و با رویکردی مناقشهبرانگیز، کارکرد زندان را نه جلوگیری از جرم، بلکه حفظ و مدیریت آن اعلام میکند. فوکو پژوهشهای آخر خود را به مسائل جنس و جنسیت معطوف کرد. تاریخ جنسیت[۱۱] (۱۹۷۴ـ۱۹۸۴؛ ۳ جلد)، که در چارچوب برنامۀ کلی فوکو قرار میگیرد، جنسیت را بهمثابۀ نحوهای از تجربۀ تاریخی خاص بررسی میکند که در آن سوژه برای خودش و دیگران از طریق روندهای معیّنی عینیت مییابد. او شکلگیری فاعل میل[۱۲] را با واسطۀ سازوکارهای اعتراف[۱۳] مسیحی دنبال میکند. فوکو کوشید رابطۀ دانش و عقل را با قدرت تحلیل کند و آن را در حوزههای مختلفی نظیر جرمشناسی و پزشکی نشان دهد. بهعقیدۀ او چیزهایی که ممکن است پیشرفت یا بهبودی در امر درمان شناخته شوند چه بسا نمایانگر جنبههایی از کنترل فزایندۀ اجتماعی و سیاسی باشند. روابط اجتماعی چیزی جز روابط قدرت آمیخته با دیگرآزاری نیستند. وجوه بارز روش تحقیق فوکو را میتوان چنین خلاصه کرد: شکاکیتی دایمی در قبال همۀ حقایقِ عامِ علوم انسانشناختی و احکام کلی مربوط به طبیعت انسان و ضرورت تحلیل و بررسی دقیق آنها در متن تاریخیشان؛ رویگرداندن از روش فلسفیِ صعود بهسوی سوژۀ بهعنوان تنها عامل شناختِ ابژۀ و روینهادن به روشِ نزول بهسوی مطالعۀ رفتارها و عملکردهای انضمامی و مشخصی که سوژهای معیّن را در حیطۀ معیّن شکل میدهند. اینها پراتیکها[۱۴] یا شیوههایی از عمل و اندیشۀ توأمانند که کلید فهم شکلگیری سوژه و ابژه را در بههمپیوستگیشان فراهم میکنند.