وراثت تک آمیزه
وِراثَتِ تَکآمیْزِه (monohybrid inheritance)
نوعی الگوی وراثتی. در آزمایشهای سادۀ ژنتیکی دیده میشود و طی آن، دو جانور یا دو گیاه را که فقط در یک ژن متفاوتاند، با هم تلاقی میدهند. نتیجۀ این امر ناخالصشدن آن صفت است. به عبارت دیگر، وراثت انتقال خصوصیات والدین به فرزندان است، ولی در وراثت تکآمیزه فقط وراثت یک خصوصیت صورت میگیرد. ژنها[۱] خصوصیاتی را که به این طریق منتقل میشوند کنترل میکنند. ژنها ممکن است دارای اشکال گوناگون، معروف به الل (دگره)[۲]، باشند. از آنجا که کروموزومها در جانوران و گیاهان به شکل زوجهای همتا در هستۀ هر یاخته یافت میشوند، برای هر صفت همیشه دو ژن وجود خواهد داشت. اگر از آن الل دو نسخه موجود باشد، موجود زنده را در آن صفت خالص (هوموزیگوس)[۳] میگویند. اما اگر یکی از کروموزومها یک الل، و کروموزوم دیگر الل متفاوتی را حمل کند، موجود در آن صفت ناخالص (هتروزیگوس)[۴] است. شکل ظاهری (فنوتیپ)[۵] موجود ناخالص ممکن است فقط با یکی از دو الل تعیین شود و دیگری در بروز آن به ظاهر نقشی نداشته باشد. اللی که در وضعیت ناخالص فنوتیپ را تعیین میکند، الل غالب[۶] نامیده میشود. الل دیگر را نهفته[۷] میخوانند. ژن مفروض ممکن است در رمز کردن صفتی بیرونی آشکار دخالت کند، مانند رنگدانهای که در یک گیاه ممکن است سبز و در دیگری زرد باشد. در این حالت زادهها را تکآمیزه[۸] مینامند، یعنی دورگۀ حاصل از هر والد نسخهای متفاوت از آن ژن را دریافت کرده است. این زادهها را زادههای نسل اول (F۱) مینامند که یکسان و معمولاً شبیه والدیاند که الل موجود در آن (الل بارز یا غالب) اثر الل دیگر، معروف به الل نهفته یا مغلوب را میپوشاند. هرچند خصوصیت نسخۀ الل نهفته اصلاً در این نسل دیده نمیشود، ممکن است در بین زادههای نسل بعد (نسل دوم) بروز کند، به شرطی که هر دو الل نهفته داشته باشند. به طور میانگین، در صورت آمیزش دو فرد تکآمیزه، این رویداد به نسبت یکچهارم تعداد کل زادهها رخ میدهد. درنسل بعدی، معروف به نسل دوم یا F۲ صفات از نظر ظاهری با نسبت ۳:۱ خواهند بود یعنی ۷۵درصد شبیه والد دارای صفت بارز و ۲۵درصد شبیه والد دارای صفت نهفتهاند. زیستشناس اتریشی، گرگور مندل[۹]، برای نخستینبار چنین آزمایشهایی را منظماً صورت داد و از این راه، اصول پایۀ ژنتیک را کشف کرد. همین ساز و کار پایه بر همۀ اشکال وراثت حاکم است، ولی در بیشتر گیاهان و جانوران تعداد ژنهایی که با آثار متقابل ظاهر موجود را پدید میآورند آن قدر زیادند که الگوهای وراثتی آشکاری در آنها دیده نمیشود.