همیاری
هَمیاری (زیستشناسی)(mutualism)
برای هر گیاه گلدار، زنبورها عامل انتقال گرده از اعضای نرینه یک گل به اعضای مادینۀ گل دیگرند. گیاهان در عوض این خدمت به زنبورها پاداشی به شکل شهد گیاه میدهند. این روند یکی از نمونههای کلاسیک و متعارف همیاری است، تعاملی که در طی آن هر دو گونه سود میبرند. مثالهای جالبی از همیاری میتوان بیان کرد: مورچگانی که اقاقیا (صمغ عربی) را از علفخواران در امان نگه میدارند و در عوض از آنها شهد و پروتئین میگیرند؛ مورچگانی که قارچ را در «باغستانهای برگ» میکارند و حتی با استفاده از باکتریهای تولیدکننده آنتیبیوتیک، قارچ را در برابر آفتهای باغی محافظت میکنند؛ باکتریهای هضمکنندۀ سلولز که در دستگاه گوارش موریانهها و علفخوارها یافت میشوند. همیاری میتواند مستقیم ـ غالباً متضمن انتقال غذا یا انرژی یا پراکندن گرده یا دانه ـ یا نامستقیم، دربرگیرندۀ گونههای واسط، باشد. اندازهگیری، و حتی تعریف این که هر گونهای از این تعاملها چه سودی دارد، چه از نظر شایستگی فردی یا اندازۀ جمعیت آن گونهها، همیشه هم آسان نیست. در مورد گلسنگها، سیانوباکتریها و اغلب جلبکها میتوانند حیات جداگانهای داشته باشند و از این رو روشن نیست که از همراهی با شریک قارچی انسان چگونه سود میبرد. یکی از نظرها و حدسها در این خصوص آن است که گاهی تعامل اصلاً همیارانه نیست، قارچها صرفاً از جلبکها بهرهکشی میکنند. متخصصان اکولوژی اکنون همیاری را در حکم یکی از اشکال بهرهبرداری متقابل میدانند که در آن منافع (معمولاً) به هزینهها میچربد. این منافع و هزینهها، مانند سایر تعاملهای میان گونهای طبق شرایط تغییر، و تعاملهای همیارانهای برقرار میکند که بسی پویاتر و متحرکتر از آن است که زمانی تصور میشد. مثلاً، روابط نزدیک بین ریشههای گیاه و قارچهای ریشه را غالباً همیارانه میگویند. این قارچها مواد غذایی کانی برای گیاه فراهم میآورند که گیاه نیز، در عوض، برای قارچها کربوهیدرات تأمین میکند. این امر در مورد خاکهای فقیر از مواد مغذی کاملاً میتواند صادق باشد، اما وقتی مواد کانی کافی در دسترس گیاه باشد و به قارچ نیازی نداشته باشد، قارچ عامل تخلیۀ منابع گیاه و این تعامل به روندی انگلی تبدیل میشود.