عرفان
عرفان (mysticism)
نوعی شناخت بیواسطه، شهودی[۱] و مستقیم دربارۀ خدا و مبدأ هستی از طریق تجربۀ دینی شخصی. هم در شکل و هم در شدت تجربۀ عرفانی[۲] تنوعات وسیعی دیده شده است، لیکن اصالت چنین تجربهای نه به شکل و صورت ظاهری، بلکه صرفاً به کیفیت زندگیای بستگی دارد که از این تجربه پیروی میکند. ویژگی زندگی عرفانی عبارت است از افزایش سرزندگی، آرامش و شادمانی؛ زیرا که جنبههای درونی و بیرونی در وصال به حق هماهنگ میشوند. تلاش برای تبیین پدیدههای عرفانی، ازجمله تجلی آن در برخی از اصول عقاید ظاهراً غیردینی و حتی الحادی[۳]، نظریههای فلسفی دقیقی پدید آورده است. شاید قدیمیترین سنت عرفانی، آیین هندو[۴] (← هندو،_آیین) باشد. آیین بودا (← بودا،_آیین)، که از سنتهای هندو پدید آمده و بر پایۀ مفهومهای هندو بنا شده است، بنمایههای عرفانی آیین هندو را تداوم میبخشد. در چین، آیین کنفوسیوس[۵]، که تقریباً از آغاز پیدایش آن تا قرن ۲۰ بر زندگی چینیان حاکم بوده است، صورتگرایانه[۶] و ضد عرفانی[۷] است، اما در آیین تائو[۸]، آن گونه که بنیادگذارش لائوتسه[۹]، به شرح و تفسیرش پرداخته، قویاً بر عرفان تأکید شده است. عقاید فلسفی یونانیان باستان بیشتر جنبۀ طبیعتگرایانه[۱۰] و خردگرایانه[۱۱] داشتند، اما عنصری از عرفان در آیین اورفئوسی[۱۲]، آیینهای اِلِئوسیسی[۱۳] و مناسک دیگر مشاهده میشد. یکی از جنبشهای فلسفی بعدی در یونان، بهنام آیین نوافلاطونی[۱۴]، که بر پایۀ فلسفۀ افلاطون استوار بود، تأثیر دینهای رازآمیز را نیز نشان میدهد. فلوطین[۱۵] شاید شایستهترین نمایندۀ این جنبش بود و اندیشهاش تأثیر درخور توجهی بر مسیحیّت آغازین گذاشت. در نوشتههای فیلویودائوس[۱۶] نشانههای عرفانِ دورۀ پیش از مسیحیت آشکارا احساس میشود. پولس قدیس[۱۷] نخستین عارف بزرگ مسیحی بود. نوشتههایی از کتاب «عهد جدید[۱۸]» که به مناسبت تأکید عمیقاً عرفانیشان بیشتر شهرت دارند، عبارتاند از نامههای پولس و انجیل یوحنا[۱۹]. لیکن عرفان مسیحی بهمنزلۀ نظامی فکری از راه نوشتههای دیونوسیوس آریوپاگوسی[۲۰]/دیونوسیوس دروغین[۲۱]، از آیین نوافلاطونی سرچشمه گرفته است. یوهانس اسکوتوس اریگنا[۲۲] آثار دیونوسیوس دروغین را از یونانی به لاتینی ترجمه کرد و به این ترتیب الهیات عرفانی مسیحیت شرقی را به اروپای غربی شناساند؛ مسیحیت اروپای غربی با عرفان قدیس اوگوستین هیپّویی[۲۳]، اسقف اعظم و عالم متألّه دورۀ آغازین مسیحیت، آمیخته بود. در قرن ۲۰، احیای گرایش به عرفان مسیحی و غیرمسیحی احساس شده است. نخستین مفسّران نامدار عبارت بودند از بارون فریدریش فون هوگل[۲۴]، کاتولیک اتریشی، اِولین آندرهیل[۲۵]، شاعر و نویسندۀ بریتانیایی، روفس جونز[۲۶]، کوئیکر امریکایی، ویلیام اینج[۲۷]، اسقف انگلیکان، و رودولف اوتو[۲۸]، متأله آلمانی. ازجمله مفسران سرشناس غیرروحانی، ویلیام جیمز[۲۹] بود که کتاب تنوع تجربۀ دینی[۳۰] (۱۹۰۲) را نگاشت. در سنتهای غیرمسیحی، دایسِتزو سوزوکی[۳۱] ژاپنی مفسر عمده در زمینۀ ذِن بودیسم[۳۲] بوده است؛ سَروپالی راداکریشنان[۳۳]، در زمینۀ هندوئیسم و آرنولد نیکلسون[۳۴] در زمینۀ اسلام پژوهش کردهاند. نیمۀ دوم قرن ۲۰ شاهد گرایش فزایندهای به عرفان شرقی بوده است. حال و هوای عرفانی در یهودیت، که در نوشتههای قبالاییان[۳۵] قرون وسطا و در جنبش حسیدیم[۳۶] قرن ۱۸ مورد تأکید بود، بار دیگر به همت مارتین بوبر[۳۷] در معرض توجه همگان قرار گرفت. عارفان نامدار دوران جدید عبارت بودند از سیمون وِیل[۳۸]، پیِر تیار دو شاردَن[۳۹]، و تامس مرتون[۴۰]، راهب امریکایی عضو فرقۀ تراپیان[۴۱]. عرفان در میان مسلمانان، با بهرهگیری از یک سلسله معارف عمیق موجود در تعلیمات اسلام، نضج گرفت و روزبهروز بر دامنۀ آن افزوده گردید و عرفای بزرگی در دامن فرهنگ اسلامی پرورش یافت. در اینباره در مقالۀ «عرفان و تصوف اسلامی» در این دایرةالمعارف سخن رفته است.
- ↑ intuitive
- ↑ mystical experience
- ↑ atheistic
- ↑ Hinduism
- ↑ Confucianism
- ↑ formalistic
- ↑ antimystical
- ↑ Daoism
- ↑ Lao-Tzu
- ↑ naturalistic
- ↑ rationalistic
- ↑ Orpheism
- ↑ Eleusinian mysteries
- ↑ Neoplatonism
- ↑ Plotinus
- ↑ Philo Judaeus
- ↑ St.Paul
- ↑ New Testament
- ↑ Gospel of John
- ↑ Dionysius the Areopagite
- ↑ Pseudo-Dionysius
- ↑ John Scotus Erigena
- ↑ St Augustine of Hippo
- ↑ Baron Friedich von Hugel
- ↑ Evelyn Underhill
- ↑ Rufus Jones
- ↑ William Inges
- ↑ Rudolf Otto
- ↑ William James
- ↑ Varieties of Religious Experience
- ↑ Diasetzu Suzuki
- ↑ Zen Buddhism
- ↑ Sarvepalli Radhakrishnan
- ↑ Nicholson
- ↑ Cabbalists
- ↑ Hasidim
- ↑ Martin Buber
- ↑ Simone Weil
- ↑ Pierre Teilhar de Chardin
- ↑ Thomas Merton
- ↑ Trappist