جنگ هسته ای
جنگ هستهای (nuclear warfare)
جنگی که در آن از تسلیحات هستهای استفاده شود. پژوهشهای تسلیحات هستهای در ۱۹۴۰ در انگلستان آغاز شد، اما پس از ورود امریکا به جنگ جهانی دوم، به امریکا انتقال یافت. رابرت اوپنهایمر[۱] برنامهای پژوهشی معروف به پروژۀ منهتن[۲] را نظارت و سرپرستی میکرد. توسعۀ فنّاوری که میتوانست بهواسطۀ دو ابرقدرت بزرگ، امریکا و شوروی، و نیز انگلیس، فرانسه و چین، کرۀ زمین را به نابودی بکشاند، از آن هنگام تاکنون منشأ منازعه و مشاجره شده است.
بمب اتمی. نخستین سلاح هستهای بود که برای ایجاد واکنشی زنجیرهای به کاربرد انفجاری شیمیایی متکی بود. نخستین انفجار آزمایشی در ۱۶ ژوئیۀ ۱۹۴۵ در آلاموگوردو[۳]، نیومکزیکو صورت گرفت؛ امریکا این سلاح را نخستینبار در جنگ جهانی دوم علیه ژاپن به کار برد. در ۶ اوت ۱۹۴۵ هیروشیما[۴] و سه روز بعد ناگازاکی[۵] هدف حملۀ بمبهای اتمی امریکا قرار گرفت.
استفاده از بمب اتمی. در آغاز ۱۹۴۵ مسلم بود که ژاپن نمیتواند برندۀ جنگِ در حال وقوع در اقیانوس آرام باشد. نیروهای امریکایی بین مارس و ژوئن، شهرهای مهم ژاپن را با بمبهای آتشزا هدف حملات گسترده قرار دادند. در ۲۶ ژوئیه نیروهای متفقین[۶] با صدور بیانیۀ پوتسدام[۷]، از ژاپن خواستند بدون قیدوشرط تسلیم شود. هری ترومن[۸]، رئیسجمهور جدید امریکا، تصمیم گرفت علیه ژاپن از بمب اتمی استفاده کند. بررسیها نشان میدهد که بین ۱۰۰ تا ۲۴۰هزار نفر براثر بمباران شهرهای هیروشیما و ناکازاکی کشته شدهاند. درپی اعلان جنگ شوروی به ژاپن و تهدید بیشتر به شکستدادن و اشغالکردن این کشور، دولت ژاپن مجبور شد در ۱۴ اوت خواست متحدین را مبنیبر تسلیم بیقیدوشرط بپذیرد. پس از تجربۀ جنگ جهانی دوم مسائلی همچون خطر جنگ هستهای، نظریۀ بازدارندگی[۹]، و مسئلۀ خلع سلاح[۱۰] به موضوعات اصلی جنگ سرد[۱۱] (۱۹۴۹ـ۱۹۸۹) تبدیل شد.
بمب هیدروژنی. سلاحی به مراتب قدرتمندتر از بمب اتمی است. نخستین بمب هیدروژنی[۱۲] را امریکا در آبسنگ انیویتاک[۱۳] در اقیانوس آرام (۱۹۵۲) منفجر کرد.
بمب نوترونی یا جنگافزار با تشعشع اتمی گسترده[۱۴]. بمب نوتروني[۱۵]، بمب هیدروژنی بسیار کوچکی است که تشعشع نسبتاً وسیع اما انفجار تقریباً ضعیفی دارد.
روشهای تهاجم هستهای. در شرایط کنونی از تجهیزات و روش گوناگونی برای فرو ریختن بمبهای اتمی ممکن است استفاده شود، از آن جملهاند: هواپیماها، انواع موشکها، زیردریاییها و مینهای زمینی پرقدرت جهت تخریب پلها و جادهها. موشکهای بالستیک قارهپیما[۱۶] موضوعهای اصلی مذاکرات خلع سلاح بودهاند که از ۱۹۶۸ به کلاهکهای خوشهای مجهز شده و به موشکهای مجهز به چندین کلاهک برای اهداف مختلف معروفاند. خودرو رزمی دهۀ ۱۹۸۰ امریکا با نام ام ایکس[۱۷] قادر به حمل دَه کلاهک در هر موشک است. در ۱۹۸۹، انگلیس موشکهای ترایدنت[۱۸]، پرتابشونده از زیردریایی را از امریکا خریداری کرد.
شیوههای دفاع هستهای. این شیوهها عبارتاند از موشکهای ضد بالستیک[۱۹] (اِی بی ام) سیستمهای زمینی با دو نوع موشک، و طرح دفاع استراتژیک[۲۰] که عموماً به طرح جنگ ستارگان[۲۱]، معروف است.
تولید و تکثیر سلاحهای هستهای طی دوران جنگ سرد. امریکا متحد زمان جنگ خود، یعنی شوروی، را از تملک بمب اتمی آگاه نکرده بود و همین پنهانکاری به آغاز جنگ سرد انجامید. پس از جنگ جهانی دوم، شوروی نیز به فناوری هستهای دست یافت و سلاحهای هستهای بخشی از زرادخانۀ دو ابرقدرت جنگ سرد را تشکیل میداد. پس از ۱۹۴۵، شوروی و امریکا درگیر رقابت بر سر سلاحهای هستهای شدند و تعداد، قدرت و گسترۀ زرادخانههای هستهای آنها مرتب افزایش مییافت. تا دهۀ ۱۹۶۰ توان و قدرت هستهای گسترش یافته بود؛ انگلیس و فرانسه قدرت هستهای خود را افزایش داده بودند، موشکهای هستهای امریکا در آلمان مستقر شده و تسلیحات هستهای شوروی در کشورهای بلوک شرق[۲۲] عضو پیمان ورشو[۲۳] استقرار یافته بود. در ۱۹۶۱ در بحران موشکی کوبا[۲۴]، هنگامی که شوروی تسلیحات هستهای در جزیرۀ کارائیب کوبا[۲۵] مستقر کرد، شرق و غرب در آستانۀ جنگ هستهای قرار گرفتند. در عین حال، پس از مذاکراتی برای حل بنبستی شدید، شوروی موشکهایش را از این جزیره برچید. سلاحهای هستهای در صف اول تنشهای جنگ سرد در دهۀ ۱۹۶۰ باقی ماند، و در ۱۹۶۸ شرق و غرب هر دو استقرار نسل جدیدی از سلاحهای هستهای ـ موشکهای بالستیک قارهپیما ـ را آغاز کردند. این موشکها قادر به پیمودن هزاران کیلومتر بودند و میتوانستند تعدادی کلاهک برای هدفهای مختلف حمل کنند.
کاهش تسلیحات و خلع سلاح. در ۱۹۶۹ مذاکرات محدودکردن سلاحهای استراتژیک (سالت)[۲۶] بهمنزلۀ شروع روند طولانی و کند کاهش تسلیحات و خلع سلاح اتمی بود. طی دهۀ ۱۹۷۰ هدف کنفرانسهای سالت، کندکردن سرعت افزایش تعداد سلاحهای هستهای دو ابرقدرت بود. دو پیمان سالت به امضا رسید و با کوششهای دو ابرقدرت بهمنظور یافتن راههایی برای همزیستی مسالمتآمیز، خطر جنگ هستهای کاهش یافت. درپی نشستهای سالت، مذاکرات کاهش سلاحهای استراتژیک (استارت)[۲۷] صورت گرفت. این مذاکرات مرحلهای از گفتوگوهای صلح بود که در ۱۹۸۳ آغاز شد و به خلع سلاح میپرداخت. تا آن زمان امریکا در حال گسترش طرح دفاع استراتژیک (اسدیآی) خود بود، که بیشتر به جنگ ستارگان معروف است. هدف از این طرح نابودکردن موشکهای مهاجم، به هنگام عبور از جوّ، بود. اما عواملی همچون ضعف اقتصادی شوروی، روابط دوستانهتر بین رونالد ریگان[۲۸]، رئیسجمهور امریکا، و میخائیل گورباچف[۲۹]، رهبر شوروی، و نیز استقامت گروههای مخالف تسلیحات هستهای در غرب، زمینۀ لازم را برای بروز موفقیتهایی در زمینۀ خلع سلاح هستهای در دهۀ ۱۹۸۰ پدید آورد. فروپاشی شوروی (۱۹۸۹ـ۱۹۹۱) با امضای نخستین پیمان استارت (مذاکرات کاهش سلاحهای استراتژیک، ۱۹۹۱) مصادف شد که طی آن در مورد کاهش ۳۰ درصد از سیستمهای جنگافزارهای هستهای استراتژیک توافق حاصل شد. استارت دو[۳۰]، که در ۱۹۹۳ امضا شد و در ۱۹۹۶ سنای امریکا[۳۱] و در سال ۲۰۰۰ دومای روسیه آن را تأیید کرد، متضمن کاهش تعداد قابل توجهی از موشکهای بالستیک قارهپیما با بُردِ زیاد بود.
تأثیر تسلیحات هستهای در جنگ سرد. گسترش و توسعۀ سیستمهای جنگافزارهای هستهای استراتژیکی نقش مهمی در بروز جنگ سرد داشت. زرادخانههای هستهای ابرقدرتها، امنیت آنان را در مقابل دشمن تضمین میکرد، زیرا هر دو طرف احساس میکردند از حملۀ طرف مقابل در اماناند. برای امریکا و شوروی، که سلاحهای کشتار جمعی را علیه یکدیگر ذخیره میکردند، اعتماد به یکدیگر دشوار بود. موفقیت کنفرانسهای سالت در دهۀ ۱۹۷۰، همراه با تشنجزدایی به کندشدن رقابت تسلیحاتی انجامید. مدافعان تسلیحات هستهای بر این باورند که آنان طی ۴۵ سال جنگ سرد با ناممکنکردن جنگ میان ابرقدرتها، صلح را در جهان حفظ کردهاند، زیرا عملاً هیچیک از طرفین قادر به پیروزی نبودهاند. استدلال مخالفان مبارزات جنگافزارهای هستهای این بود که ابرقدرتها با در اختیار داشتن انبارهای تسلیحات هستهای گسترده، جنگ سرد را طولانی کردهاند و جهان را به مرز نابودی کشاندهاند. تولید و تکثیر تسلیحات هستهای در دهۀ ۱۹۹۰ ادامه پیدا کرد و تعداد قدرتهای هستهای افزایش یافت.
تفکر سیاسی دربارۀ جنگ هستهای. درپی فروپاشی شوروی روسیۀ سفید (بلاروس)، اوکراین و قزاقستان[۳۲] اعلام کردند طبق موافقتنامۀ مینسک[۳۳] (۱۹۹۱)، که کشورهای مستقل مشترکالمنافع را به وجود آورد، تسلیحات هستهای را کنار خواهند گذاشت. در ژوئیۀ ۱۹۹۶ دیوان بینالمللی دادگستری[۳۴] اعلام کرد که اساساً استفاده از تسلیحات هستهای مغایر با قوانین مدون جنگ است. اگرچه این دیوان ممنوعیتی قطعی و علنی برای اجرای حکم خود در اختیار نداشت، محدودیتهای مهمی در مورد کاربرد یا خطر چنین سلاحهایی وضع کرد. حکم در نظر گرفته شده با آخرین پیشرفتهای موجود در تفکر نظامی هماهنگ بود و مشتاقانه در انتظار گروههای مخالف تسلیحات هستهای و پنج قدرت رسمی هستهای بود زیرا، جمع کثیری از اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد[۳۵] در دسامبر ۱۹۹۴ خواستار صدور آن شده بودند.
تروریسم. در مه ۲۰۰۱ شعبۀ منع تروریسم سازمان ملل متحد[۳۶] تخمین زد که حدود ۱۳۰ گروه تروریستی، به دلیل دخالت در قاچاق مواد رادیواکتیو، میتوانند باعث بروز خطر هستهای شوند.
- ↑ Robert Oppenheimer
- ↑ Manhattan Project
- ↑ Alamogordo
- ↑ Hiroshima
- ↑ Nagasaki
- ↑ Allied Powers
- ↑ Potsdam Proclamation
- ↑ Harry Truman
- ↑ theory of deterrence
- ↑ disarmament
- ↑ Cold War
- ↑ Hydrogen bomb
- ↑ Enewetak Atoll
- ↑ (enhanced radiation weapon (ERW
- ↑ Neutron bomb
- ↑ (intercontinental ballistic missiles (ICBMs
- ↑ MX
- ↑ Trident
- ↑ (antiballistic missile (ABM
- ↑ (Strategic Defense Initiative (SDI
- ↑ Star Wars
- ↑ eastern bloc
- ↑ Warsaw Pact
- ↑ Cuban Missile Crisis
- ↑ Caribbean island of Cuba
- ↑ (Strategic Arms Limitation Talks (SALT
- ↑ Strategic Arms Reduction Talks
- ↑ Ronald Reagan
- ↑ Mikhail Gorbachev
- ↑ START II
- ↑ US Senate
- ↑ Kazakhstan
- ↑ Minsk Agreement
- ↑ (International Court of Justice (ICJ
- ↑ UN General Assembly
- ↑ United Nations Terrorism Prevention Branch