علیت اعدادی
عِلّیّت اِعدادی (occasionalism)
نظریهای فلسفی که تأثیر و تأثر روح و ماده بر یکدیگر را ناممکن میداند و تأثیر یکی بر دیگری را فقط به دخالت خدا نسبت میدهد. رویدادهای جهان علت یکدیگر نیستند بلکه فقط اسباب و عللی کمکیاند که خدا توسط آنها وقایعی را بهوجود میآورد که معمولاً همراه آنهایند و معلول آنها شمرده میشوند. علیت حقیقی از آنِ خداست. گرچه در دورۀ جدید این نظریه را به مالبرانش[۱] نسبت میدهند، سابقهای قدیمیتر دارد. اشعریان در دنیای اسلام از این عقیده جانبداری میکردند و غزالی با طرح نظریه «کسب» آن را به فیلسوفان و متکلمان قرون وسطای اروپا انتقال داد. برخی اوگوستینیانِ قرونِ وسطا نیز رگههای نیرومندی از این گرایش را بروز میدادند. در عصر جدید غالباً این نظریه را برخاسته از ثنویت ذهن و عین یا روح و مادّه نزد دکارت میدانند. در نزد فلاسفۀ اسلامی، علل اِعدادی (مُعِدّات) به علتهایی اطلاق میشود که علتهای واقعی و هستیبخش نیستند بلکه تنها زمینهساز پیدایش معلولاند، مانند بنّا که علت حقیقی و هستیبخش ساختمان نیست یا پدر و مادر که علتهای هستیبخش فرزند نیستند و تنها زمینهساز پیدایش اویند. پدر و مادر علل واقعی حرکات تناسلی خویش هستند که زمینه را برای پیدایش فرزند فراهم میآورد. موجودات و پدیدههای مادی فاقد جنبۀ صدوری یا علیت واقعی (هستیبخشی) هستند زیرا هر معلولی در مرتبهای نازلتر از علتِ (حقیقی) خویش است حال آنکه عالم ماده پایینترین مرتبۀ هستی است و پایینتر از آن چیزی نیست. اعتقاد به علیت اِعدادی در مورد امور مادی لزوماً بهمعنای نفی علیت از موجودات دیگر (غیر از خدا) نیست همچنان که فلاسفۀ اسلامی قانون علیت را در نظام جهان جاری و ساری میدانند. انسان به دلیل دارابودن «نفس» که امری مجرد و غیر مادی است، علّت حقیقی افعال خویش است.
- ↑ Malebranche