یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ
یک روز از زندگی ایوان دِنیسوویچ (Odin den\' Ivana Denisovica)
حکایتی از اَلکساندر سولژنیتسین، منتشرشده به روسی در ۱۹۶۲. موضوع آن، یک روز زندگیِ دهقانی ساده به نام ایوان دنیسوویچ شوخوف است که پس از جنگیدن با آلمانها، اسارتش، و فرار از چنگ آنان، با منطقِ استالینی به جاسوسی برای آلمانیها متهم و در اردوگاهی در قزاقستان زندانی شده است. شوخوفِ ۴۰ساله که بسیار بیشتر از سنش پیر و شکسته نشان میدهد، به زندگی در اردوگاه عادت کرده است، اما همچنان درستکاری، سادهدلی و عزت نفس خود را ازدست نداده است. این اثر حکایتِ یک روز از زندگی اوست. روزی که با زنگ بیدارباش آغاز میشود، و با مراسم طولانی شمارش، ترس از تجسس و آیینها، تنهزدنهای ناهارخوری، و بنایی در سرمای سخت زمستان ادامه مییابد و با فرصت کوتاه شبانه و خواب پایان میگیرد. ناخدای سابق نیروی دریایی، سرجوخه تیورین، پسر مالکی که از ارتش سرخ اخراج شده، سزار که بازیگری یونانی است، کلوْشین، دو مَرد اهل استونی، و آلیوشای باپتیستمذهب، از دیگر شخصیتهای این حکایت و از رفقای ایوان در اردوگاهاند. پیام اخلاقی سولژنیتسین در این مشهورترین حکایتش آن است که انسانی که در وجودش نیکی است و توانسته با نیروی معنوی در درونْ، خود را آزاد کند، بر همۀ اوضاع دشوار ازجمله دورۀ زندان چیره خواهد شد. سولژنیتسین با این اثر، اصطلاحهای عامیانۀ اردوگاه را وارد زبان روسی کرده، و بدینترتیب ضمن افزودهشدن بر اهمیت اثر، نقدها و تحلیلهای فراوانی دربارۀ زبانِ این حکایت را موجب شده است.