برهان وجودشناختی
بُرهان وجودشناختی (Ontological argument)
استدلالی مشهور در اثبات وجود خدا که نخست آنسلم[۱] آن را اقامه کرد و آن را استدلالی پیشین (پیشاتجربی[۲]) دانست که بدون استفاده از هیچ مقدمۀ غیریقینی، وجود خدا را اثبات میکند. آنسلم به پیروی از بوئتیوس[۳]، خدا را موجودی دانست که موجودی بزرگتر از آن نمیتوان تصوّر کرد. لیکن خدا در ذهن وجود دارد زیرا ما این مفهوم را درک میکنیم. اما اگر خدا فقط در ذهن موجود باشد چیزی بزرگتر از آن قابل تصور است زیرا موجودی که در واقعیت وجود داشته باشد بزرگتر از موجودی است که فقط در ذهن وجود دارد و در اینصورت میتوان چیزی بزرگتر از چیزی را که از همه بزرگتر است تصوّر کرد و این مستلزم تناقض است. پس خدا نمیتواند فقط در ذهن وجود داشته باشد بلکه در واقعیت وجود دارد. بعضی از معاصران آنسلم سستی این برهان را نشان دادند و گفتند با این شیوۀ استدلال میتوان وجود جزیرهای کامل را نیز اثبات کرد. توماس آکوئیناس[۴] نیز آن را نپذیرفت. دکارت در عصر جدید این استدلال را احیا کرد اما هیوم و کانت آن را استدلالی «دوْری» دانستند که نتیجه را در مقدمه گنجانده است؛ از همینرو بهشدت به آن حمله کردند و منطق جدید نیز ایرادات آنها را وارد دانست. در قرن بیستم بعضی فیلسوفان امریکایی نظیر آلوین پلنتینجا[۵] این برهان را با جرح و تعدیلهایی بهکار بردهاند. در فلسفه اسلامی این برهان به صورتی کاملتر و پیراستهتر تحت عنوان «برهان صدّیقین» و با استفاده از مفهوم صِرف وجود مطرح شده است. نیز ← برهان صدّیقین