پرس، چارلز ساندرز (۱۸۳۹ـ۱۹۱۴)
پِرْس، چارلز ساندِرز (۱۸۳۹ـ۱۹۱۴)(Peirce, Charles Sanders)
(یا: پیرس) فیلسوف امریکایی و از بنیادگذاران پراگماتیسم[۱]. فرزند اخترشناس و ریاضیدان برجستۀ هاروارد، بنجامین پرس[۲] بود. در ۱۸۵۹ از هاروارد فارغالتحصیل شد. از ۱۸۷۹ تا ۱۸۸۴ در دانشگاه جان هاپکینز تدریس کرد. اما شغل اصلی او پژوهشگر کمیسیون سواحل و مساحی ایالات متحده[۳] بود. آثارش بیشتر بهشکل سخنرانی و مقاله است که در مجموعهای ۸جلدی (۱۹۳۱ـ ۱۹۳۵) گرد آمده است. پرس در حوزههای گوناگون علم، فلسفۀ علم، جهانشناسی، منطق، نشانهشناسی و غیره پژوهش کرد و امروز یکی از خلاقترین فیلسوفان امریکایی شمرده میشود. در ۱۸۷۱ همراه با ویلیام جیمز[۴] و چند شخصیت دیگر محفلی تحقیقاتی بنیاد نهاد که گاه بهگونهای طنزآمیز انجمن مابعدالطبیعه[۵] خوانده میشد، اما همۀ اعضایش دیدگاهی انتقادی به مابعدالطبیعۀ سنتی داشتند. پرس در ۱۸۷۳ در مقالۀ مشهوری که به این انجمن ارائه کرد اصول پراگماتیسم خود را عرضه کرد. این مقاله بعدها به دو مقاله با نامهای «تثبیت عقیده[۶]» (۱۸۷۷) و «چگونه عقاید خود را واضح سازیم[۷]» (۱۸۷۸) تبدیل شد. پرس در این مقالات معیارهای «وضوح» و «تمایز» دکارت و لایبنیتس را برای ایضاح مفاهیم ناکافی دانست. به عقیدۀ او باید سطح سومی از وضوح در فهم[۸] را فراهم کرد که آن را بهعنوان اصل پراگماتیسم[۹] چنین تعریف میکند: «ببینید نتایج عملیای که فکر میکنیم میتواند از اوبژۀ مورد تصورمان حاصل شود، کدامند. تصور همۀ این نتایج، تصور کامل این اوبژه است». بهعبارت دیگر، باید هر مفهوم را برای درک معنای آن به قضایای آزمونپذیر با نتایج عملی بهصورت گزارههای شرطی (اگر p وجود داشته باشد آنگاه q حاصل میشود) تحویل کرد. مجموعۀ نتایج عملی حاصل از این گزارهها معنای مفهوم مذکور را تشکیل میدهد. مثلاً معنای «سختی» را فقط در قضایای عملی بهشکل زیر میتوان درک کرد: «اگر فشارش دهید خم نمیشود»، «اگر حرارت ببیند ذوب نمیشود»، «اگر ضربه بخورد نمیشکند» و غیره. این قاعدۀ پراگماتیکی دربارۀ معنا، بر تجربهگرایان منطقی دهۀ ۱۹۲۰ تأثیر گذاشت. دیدگاههای پرس در فلسفۀ علم، ازجمله دربارۀ شک و عقیده، نیز حائز اهمیت است. پرس تحت تأثیر آرای اَلگزاندر بِین[۱۰] عقیده را قابلیتی برای عمل شمرد و کارکرد اندیشه را ایجاد عاداتی برای عمل دانست. عقیده حالتی آرام از ذهن و پایگاهی برای عمل است، در حالی که شک حالتی ناآرام و ناخوشایند است؛ «تحقیق» روندی است که ما را از ناآرامی شک به آرامش عقیده میرساند. از اینرو یگانه هدف تحقیق، تحکیم عقیده است و به نظر پرس، روش علمی در قیاس با روشهای «جزمی» یا «عقلی» این هدف را بهتر برآورده میکند. مطالعات پرس در منطق، بهخصوص «منطق نسبتها[۱۱]» و نشانهشناسی بسیار مهماند. او منطق را جزیی از حوزۀ گستردهتر نشانهشناسی[۱۲] میداند. در حوزۀ جهانشناسی، پرس در مقابل دیدگاه گالیلهای مبنیبر وجود ضرورت در عالم، از وجود عنصری از تصادف مطلق[۱۳] در جهان دفاع میکند. پرس تاریخ طبیعت را حرکت از خودانگیختگی هرچه بیشتر بهسوی تعیّن بیشتر میداند و قوانین طبیعت را نه قوانینی ثابت و تغییرناپذیر، بلکه محتمل و غیردقیق و بیان حالاتی از طبیعت میشمرد که در طول زمان بهصورت عاداتی تثبیتشدهتر و دقیقتر در میآیند. با این که پراگماتیسم به جریان فلسفی نیرومندی در امریکای قرن ۲۰ تبدیل شد، اما بسیاری از زوایای فکری پرس هنوز کشف نشده باقی مانده است. پرس در فقر و تنگدستی درگذشت.