پدیدارگرایی
پَدیدارگرایی (phenomenalism)
(یا: نمودگرایی؛ اصالت نمود) نظریهای دربارۀ شناخت، مبنیبراین فرض که فقط پدیدارهای محسوس متعلقات بیواسطۀ شناختند. سابقۀ این نظریه به سوفسطائیانی نظیر پروتاگوراس[۱] و شکاکان عهد باستان برمیگردد و در عصر جدید نیز طرفدارانی داشته است. از نظر جان استوارت میل[۲] اوبژهها امکانات دایمی حساند. پدیدارگرایی جهان را مجموعهای از تصورات یا محسوسات میداند و ما نمیتوانیم بدانیم چه چیزی در ورای این محسوسات پنهان است. بنابراین باید گزارهها دربارۀ چیزها را به گزارههایی دربارۀ محسوسات یا محتواهای ذهنی تحویل کرد (راسل). مثلاً به جای این که بگوییم «فلان چیز شیرین است» بهگونهای که شیرینی را خاصیتی عینی بدانیم، باید بگوییم «فلان چیز در کام من شیرین است» و چه بسا برای دیگری بهگونۀ دیگر باشد. پس در شناخت باید به تبیینهایی موافق با پدیدارهای مشاهدهپذیر بسنده کنیم و این تبیینها را فی نفسه، صادق یا کاشف، از کنه واقعیت ندانیم. به عبارت دیگر، باید «هست» را با «مینماید» جایگزین کنیم. شکل افراطی این دیدگاه به ایدئالیسم ذهنی بارکلی و لاادریگری هیوم میانجامد، اما گونههای معتدلتر آن در نظریات لاک و کانت، پوزیتیویسم[۳] اوگوست کُنت[۴] و قراردادگرایی[۵] پیِر دوئم[۶] مشاهده میشود. نیز ← پدیدارشناسی