موپرتویی، پیر لویی (۱۶۹۸ـ۱۷۵۹)
پیِر لوئی مورو دو موپرتویی[۱] (۱۶۹۸ـ۱۷۵۹)
ریاضـــیدان فرانســـوی. از طرفداران پرشور آرای نیوتون بود و در ۱۷۳۶، سرپرستی هیئتی را برای تحقیق دربارۀ نظریۀ نیوتون[۲] دایر بر پخبودن قطبین[۳] زمین بهعهده گرفت. تحلیل او با اطلاعات بهدست آمده در ۱۷۳۹ کامل شد و نتیجۀ آن تأیید نظریۀ نیوتون بود، هرچند بعدها معلوم شد که این نظریه دقیق نیست. موپرتویی در سن مالو[۴] زاده شد، در پاریس درس خواند، و نخست به خدمت ارتش درآمد. در ۱۷۲۳، به عضویت آکادمی علوم[۵] فرانسه و در ۱۷۲۹، به عضویت انجمن سلطنتی[۶] بریتانیا انتخاب شد. برای آزمودن نظریۀ نیوتون هیئتی به رهبری او به لاپلاند[۷] اعزام شد تا طول قوس یک درجۀ نصفالنهار[۸] را اندازه بگیرد. هیئت دیگری نیز به سرپرستی لاکوندامین[۹] بههمین منظور به پرو اعزام شد. موپرتویی اصل کمترین کنش[۱۰] را عرضه کرد. نظریۀ بدبینی[۱۱] او در رسالهای در باب فلسفۀ اخلاق[۱۲] (۱۷۴۹) را بعدها شوپنهاور[۱۳]، هارتمان[۱۴]، و دیگران بسط دادند.
آراء فلسفی موپرتویی از بعضی جهات اصالتتجربی[۱۵] و حتی اصالتتحققی[۱۶] بود. او در سال 1750 که بهدعوت فردریک کبیر ریاست فرهنگستان پروس را در برلین بهعهده داشت، رسالهایی در بارهی جهانشناسی[۱۷] منتشر کرد. در این اثر او از جمله در خصوص «نیرو[۱۸]» صحبت کرد. از نظر او درک مفهوم «نیرو» حاصل تجربه مقاومتی است که انسان به هنگام غلبه بر موانع یعنی هنگامی که میخواهیم جسمِ در حال سکونی را حرکت دهیم و یا جسمِ در حال حرکتی را متوقف کنیم احساس میکند. در این هنگام این تغییر را حاصل تأثیر «نیرو» میدانیم. ولی «نیرو» فقط کلمهایی است که وضع شده تا جانشین فقدان دانش ما شود . یعنی چیستی حقیقی «نیرو» را ما نمیتوانیم درک کنیم . همچنین ما «نیرو» را از طریق آثار ظاهریش اندازهگیری[۱۹] میکنیم. در فیزیک و مکانیک ما در قلمرو پدیدهها[۲۰] هستیم و مفاهیم آنها را براساس احساس خودمان تفسیر میکنیم. در حقیقت او عقیده داشت که تصور رابطهی ضروری موجود در اصول ریاضی و مکانیکی را هم می توان به زبان اصالت تجربه، مثلاً از طریق تداعی[۲۱] و عادت[۲۲] تبیین کنیم. او با پیوند زدن اصل اساسی مکانیک، البته آنطور که خودش تصور میکرد، تحت عنوان «کمترین عمل[۲۳]» با مفاهیم تجربی[۲۴] و متافیزیکی[۲۵] به اثبات صانع[۲۶] و نظام غایتانگارانه[۲۷]ی طبیعت رسید. لذا او عنوان کرد اصل اساسی مکانیک اصل «کمترین عمل» است، یعنی طبیعت برای رسیدن به هدفش همواره از طریق کمترین مقدار نیرو یا انرژی کار میکند. لذا طبیعت براساس غایت کار میکند و نظام غایتانگارانه طبیعت نشان میدهد که آفریدگاری همهدان این عالم را اداره میکند. از دیدگاه او اصل دکارتیحفظ انرژی و نیرو ظاهراً جهان را از حیطه ی فرمانروایی الوهیت بیرون میآورد. اما اصل کمترین عمل جهان را پیوسته نیازمند قدرت آفریدگار قرار می دهد.
همچنین مطابق نظرش تمایز قاطعی میان فکر و بعد دکارتی وجود ندارد. درجات بینهایتی از فهم، از احساس مبهم گرفته تا فرایندهای عقلی روشن وجود دارد. لذا نباید از نسبت دادن فهم به ماده اکراه داشت. بنابراین او معتقد به نوعی هیلوزوئیسم[۲۸] بود که بنا بر آن حتی پستترین شئی مادی نیز از درجهایی از زندگی و حساسیت برخوردار است. براین اساس احساس شکلی از ادراک است ولی اداراکات مقدماتی با ادراکات روشن و متمایزی که ما از آن برخورداریم یکسان نیست. ولی درجات عالیتر ادراک و درجات مقدماتی هر دو ناشی از اتمها یا ذرات هستند. لکن این اتمها یا ذرات واحدهای جسمانی هستند نه واحدهای مابعدالطبیعی، مانند مونادهای لایبنیتس[۲۹] و این بیهیچ گفتگویی موضع یک مادیگرا است.
از سویی دیگر او چنان طبیعت مادی اعم از بعد مادی و کیفیات جسمانی را به اصول غیر مادی بر میگرداند که بعضی فلاسفه معتقدند او در پاره ایی از تعالیماش شبیه تعالیم غیر مادی بارکلی[۳۰] عمل کرده است. از نظر کاپلستون[۳۱]، هرچند نوشتههای موپرتویی به رشد مادیگرایی کمک کرد. با این همه موضع او به قدری دو پهلوست که به ما اجازه نمیدهد که او را بیقید و شرط در شمار فیلسوفان مادیگرای روشنگری فرانسه محسوب نماییم.
منابع:
1-کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه ج 6از ولف تا کانت، 1373، ترجمهی سید جلال الدین مجتبوی، چاپ اول، تهران، انتشارات سروش و شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
- ↑ Pierre Louis Moreau de Maupertuis
- ↑ Newton’s theory
- ↑ poles
- ↑ St Malo
- ↑ Academie des Sciences
- ↑ Royal Society
- ↑ Lapland
- ↑ meridian
- ↑ La Condamine
- ↑ least action
- ↑ theory of pessimism
- ↑ Essai de Philosophie morale
- ↑ Schopenhauer
- ↑ Hartmann
- ↑ Experimental originality
- ↑ Posivital originality
- ↑ Cosmology
- ↑ Power
- ↑ Measurement
- ↑ Phenomena
- ↑ Association
- ↑ Habit
- ↑ The least action
- ↑ Experimental concepts
- ↑ Metaphysical
- ↑ Proof of the manufacturer
- ↑ The telelogical system
- ↑ Hylozoism
- ↑ Leibniz
- ↑ Berkeley
- ↑ Copleston