پیرنگ
پِیرنگ (plot)
خط داستانی در رُمان، نمایشنامه، فیلم، یا اثر داستانی دیگر. معمولاً، ترتیب رویدادهای بههمپیوسته است. رماننویسان، بهویژه، بارها سعی کردهاند شیوۀ داستاننویسی را که معمولاً واجد پیوستگی منطقی حوادث است (آغاز، میانه، و پایانی روشن و بیابهام) نادیده بگیرند و انتظار خواننده را در این خصوص دگرگون سازند. جیمز جویس[۱] و ویرجینیا وُلف[۲] رمانهایی نوشتند، که به جای گفتن قصهای، جزئیات تجربۀ شخصیتی را بررسی میکنند. با اینحال، این سنت که رمان باید ـ افزون بر هر کار دیگری که میتواند انجام دهد ـ داستانی را تعریف کند، غالباً دستنخورده باقی مانده است. ای ام فورستر[۳]، رماننویس انگلیسی، پِیرنگ را چنین تعریف کرده است: پادشاه مُرد و سپس ملکه مُرد. پادشاه مُرد و بعد ملکه از غُصّۀ مرگِ شاه مرد. جمله اوّلی سرآغاز مجموعهای از رویدادهاست، و دومی سرآغاز پِیرنگ است.