حزب
حِزب (political party)
انجمن افراد همفکری که با هدف دستیابی به قدرت سیاسی و اعمال آن سازمان مییابد. میان حزب و گروه ذینفع یا گروه فشار تمایز است؛ گروه فشار سودای بهقدرت رسیدن ندارد و فقط جویای اعمال نفوذ بر حکومت است، البته برخی از گروههای فشار، مانند جنبش سبزها، در گذر زمان به حزب سیاسی تبدیل شدهاند. اصطلاح سیاست از هزاران سال پیش وجود داشته است، اما ظاهراً احزاب عمدتاًَ محصول قرن ۱۹ هستند که نمونههای اولیۀ آنها حزبهای عمدۀ انگلستان یعنی حزب ویگ[۱] و حزب توری[۲] بودهاند. هرچند در قانون اساسی ایالات متحده امریکا هیچگونه اشارهای به احزاب نشده است، حزبهای جمهوریخواه[۳] و دموکرات[۴] بهصورت عناصر اصلی نظام سیاسی آن کشور درآمدهاند و نمایانگر تاریخ و ساختار اجتماعی و اقتصادی آن کشورند. دولت تکحزبی، که در آن نهادهای حزبی و دولتی درهم ادغام میشوند، از ویژگیهای بارز نظام سیاسیای بود که پس از جنگ جهانی اول بهدست لنین (و بعدها استالین) در روسیه روی کار آمد. ادموند بروک[۵] حزب را چنین تعریف کرده است: «گروهی از انسانها که برای پیشبرد منافع ملی از طریق تلاش مشترک خود، در اصل خاصی که همگی دربارۀ آن توافق دارند، با هم متحد شدهاند». همچنین، حزبها عامل بسیج سیاسی[۶] و درپی اعمال مستقیم قدرتاند. از این جهت میتوان حزبها را از گروههای فشار، که آنها هم عامل بسیج سیاسیاند اما درپی اعمال مستقیم قدرت نیستند بلکه جویای تأثیرگذاری بر اعمال قدرتاند، متمایز دانست. حزبها ریشه در دستهبندیهای سیاسی، که ظاهراً در همۀ دولتها و نظامهای سیاسی از دوران باستان وجود داشتهاند، دارند. جدا از نوع حکومت موجود، گروههایی از اشخاص که دارای منافع مشترک ولی متفاوت با یکدیگرند برای تأثیرگذاری یا هدایت اعمال قدرت با هم متحد میشوند. در آن دسته از دولتهای پادشاهی اروپا که محدودیتهای قانونی برای شاه وضع شد یا نظام شاهی جای خود را به حکومت جمهوری داد، حزبها در درون و بیرون قوۀ مقننه پا گرفتند. حزبهای بیشتر کشورها به درجات مختلف پایبند نوعی حکومت مردمسالارانهاند، اما حزبهای دیگری هم هستند که ارزشهای مردمسالاری را مردود میشمارند و درصددند که رژیمهایی اقتدارگرا برپا کنند؛ بارزترین نمونههای آنها عبارتاند از حزبهای فاشیستی، که در فاصلۀ دو جنگ جهانی در ایتالیا و آلمان بهقدرت رسیدند، و حزبهای کمونیستی، که در اتحاد شوروی، اروپای شرقی، چین، بخشهایی از آسیای جنوب شرقی روی کار آمدند. بنابراین، بسته به پایبندیهای ایدئولوژیک اساسی حزبها به نوع رژیمی که میخواهند روی کار بیاورند، میتوان میان آنها فرق گذاشت، ولی در چارچوب همین پایبندی هم میتوان میان آنها، بسته به میزان تندرو یا محافظهکار بودنشان که غالباً با اصطلاحهای نسبی چپ[۷] و راست[۸] توصیف میشوند، تمایز قائل شد. حزبهای کمونیست، حزبهای کارگر، و حزبهای سوسیال دموکرات عموماً حزبهایی متعلق به جناح چپ، و حزبهای محافظهکار، لیبرال، و دموکرات مسیحی نیز عموماً متعلق به جناح راست شناخته میشوند. ولی معمولاً جایگاه نسبی مرکز[۹] طیف سیاسی از هر کشور به کشور دیگر فرق میکند؛ مثلاً، مرکز طیف سیاسی در اروپای غربی، در مقایسه با امریکای شمالی، به چپ نزدیکتر است. از این گذشته، شالودههای ایدئولوژیک حزبها ممکن است متضمن ملیگرایی، منطقهگرایی، مذهب، قومیت، زبان، فرهنگ و غیره نیز باشند، و همین امر طبقهبندی ایدئولوژیک حزبها را پیچیده میکند. میتوان احزاب را از حیث نحوۀ سازمانبندیشان نیز طبقهبندی کرد؛ مثلاً، ممکن است درهای حزب به روی هر کس که با سیاستهای حزب همآوا و مایل به پرداخت حق عضویت اندکی است باز باشد یا شاید عضویت در حزب محدود و کنترلشده باشد. نیز ممکن است توزیع قدرت در درون حزب بسیار متمرکز یا پراکنده باشد، و اعضا صرفاً تصمیماتی را که رهبری میگیرد تأیید کنند یا بر تعیین خطمشی حزب تأثیری بسزا داشته باشند. همچنین، در نظامهایی که به حزبها اجازۀ رقابت در انتخابات را میدهند میتوان حزبها را بسته به منبعی که در انتخابات از آنها حمایت میکند، و میتواند بر پایۀ تفاوتهای گوناگون اجتماعی ـ اقتصادی ازقبیل طبقه، مذهب، قومیت، و منطقه باشد، طبقهبندی کرد. جز آنچه گفته شد، میتوان حزبها را از لحاظ نوع نظام حزبیای که در آن عمل میکنند طبقهبندی کرد. کارآمدترین طبقهبندی بر پایۀ میزان رقابتیبودن نظام حزبی استوار است. بر این اساس، حزب کمونیست اتحاد شوروی سابق تنها حزبی بود که در آن کشور قانونی شناخته میشد و هیچگونه رقابت انتخاباتی آزاد میان نامزدهای حزبهای رقیب در انتخابات وجود نداشت. چنین نظامی به نظام تکحزبی[۱۰] معروف است. در دیگر کشورها، حزبهای سیاسی متعددی با هم در انتخابات رقابت میکنند اما از آن میان یک حزب پیوسته حکومت را در دست دارد، مانند حزب کنگره در هندوستان. به این نظامها نظام دارای یک حزب مسلط[۱۱] میگویند. در کشورهایی مانند ایالات متحده رقابت انتخاباتی جدی فقط میان دو حزب اصلی جریان دارد که هر یک در دورهای به قدرت میرسند، و از همین رو به این نظامها نظام دوحزبی[۱۲] میگویند. اما کشورهای اروپای غربی دارای نظامهای چندحزبی[۱۳]اند و در آنها سه یا چند حزب در انتخابات با یکدیگر رقابت میکنند. بنابراین، نظام حزبی هر کشور نمایانگر شکافهای موجود در آن جامعه است. اهمیت اصلی حزبها در این است که در بسیاری از کشورها، اگرچه نه در همۀ آنها، حزبها تشکیل حکومت میدهند و ممکن است حزبهای دیگری که درپی بهدستگرفتن مهار حکومتاند در برابرشان به مخالفت برخیزند. در برخی از موارد، حزب واحدی گاه با پیروزی در رقابت با دیگر احزاب، و گاه به شکل غیررقابتی، تشکیل حکومت میدهد. همچنین، ممکن است حکومت حاصل ائتلاف دو یا چند حزب باشد، که این حالت بیشتر در نظامهای چندحزبی رواج دارد زیرا غالباً در این نظامها هیچ حزبی اکثریت کرسیهای پارلمان را بهدست نمیآورد. اما اساسیترین تمایز میان نظامهایی است که در آنها حزب مبنای تشکیل دولت است، یعنی موجودیت دولت به موجودیت حزب بستگی دارد، و نظامهایی که در آنها دولت مبنای حزب است، یعنی حزب فقط بهعنوان نوعی سازوکار پشتیبانی از دولت وجود دارد. در کشورهایی چون فرانسه و ایالات متحده حالت نخست وجود دارد، اما در کشورهایی که در آنها قدرت عمدتاً در دست یک شخص متمرکز است حزبها، اگر هم وجود داشته باشند، فقط برای پشتیبانی از رژیم موجود است. با این همه، حزبها مهمترین وسیلۀ برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات و سیاستهای دولتها بهشمار میروند، و در این مقام نقش عامل بسیج سیاسی را دارند.