سیاست
سیاست (politics)
فن و عمل حکومت بر کشورها و جوامع انسانی. موضوع سیاست حکمرانی و کشورداری است با رضایت کسانی که بر آنها حکم رانده میشود و بهموجب آن راه حل مسائل اجتماعی و اقتصادی و خواستهای گوناگون دیگر از طریق فرایند بحث و مصالحه، نه با صدور فرمان یا اعمال زور، به دست میآید. سیاست به این معنا در واقع معادل مدیریت معقول و منطقی است و اساساً نوعی فعالیت است، نه نوعی علم یا مجموعهای از آراء، نظریات و قواعد. فعالیتی است مبتنی بر گوناگونی افکار و عقاید مختلف درباره هدفهایی که باید حاصل شوند و وسایل تحصیل آنها. سیاست این گونهگونی را به مثابه واقعیت زندگی میپذیرد و میکوشد با بحث و گفتوگو و مصالحه و توافق نظریههای متعارض را با هم آشتی دهد. از همین روست که بیسمارک، صدر اعظم آلمان، سیاست را «هنر دستیابی به امور ممکن» خوانده است. سیاست را «علم قدرت» هم نامیدهاند، قدرت سازمانیافته که با نهادهای فرماندهنده و اجبارکننده همراه است. سیاست به نظر برخی صرفاً مبارزه و پیکار برای دستیابی به قدرت است و به گروههایی که آن را به دست میآورند امکان میدهد تا سلطۀ خود را بر جامعه استوار کنند و از این امر سود ببرند. در این رویکرد مبارزات سیاسی مبارزاتی ناسالم و غیرشرافتمندانه است و کسانی که در آن شرکت میکنند، با روشهای مشکوک فقط درپی منافع خودخواهانه هستند. این نظر جامعه را به نوعی سیاستگریزی و نهایتاً بیتفاوتی و محافظهکاری سوق میدهد. در رویکردی دیگر سیاست اساساً کوششی است بهمنظور استقرار نظم و عدالت، پاسداری از آزادیهای فردی و نفع عمومی و مصلحت جمعی در جهت ایجاد همگونگی میان کلیه افراد در اجتماع. گرویدن به این یا آن نظر طبعاً در دورهها، موقعیتها و کشورهای مختلف فرق میکند و کلاً از وضع اجتماعی آن جوامع ناشی میشود. اینکه کدام یک از این دو نظر، عدالتگستری یا سلطهجویی، پیروز خواهد شد بستگی به آگاهی و بصیرت افراد آن جامعه دارد. نیز ← علوم_سیاسی؛ فلسفه_سیاسی