پاپ آرت
پاپ آرْت (pop art)
(مخفف popular art بهمعنی هنر همگانی) جنبشی در هنر مدرن[۱] که تصاویرش را از دنیای پرزرقوبرق تبلیغات، و از فرهنگ همگانی، ازجمله داستانهای مصوّر، فیلمها، و تلویزیون میگرفت. هنرمندان پاپ اغلب از مواد صنایع جدید مانند پلاستیک، فوم، و رنگ آکریلیک[۲] استفاده میکردند. این شیوه در دهۀ ۱۹۵۰ پدید آمد و در دهۀ ۱۹۶۰، بهویژه در انگلستان و امریکا، بهاوج شکوفایی خود رسید. پاپ آرت بازتابندۀ رفاه، مصرفگرایی، و روحیۀ پرنشاطی بود که درپیِ سختیهای دوران پس از جنگ حاصل گردید. نیز واکنشی بود دربرابر اکسپرسیونیسم انتزاعی[۳]، سبک هنری غالب در دهۀ ۱۹۵۰ که شیوهای جدّی و درونگرا محسوب میشد؛ حال آنکه هنر پاپ، بازیگوش و طناز بود و اعتنایی به قواعد دنیای هنر سنّتی نداشت، و اکسپرسیونیسم انتزاعی را بیش از حد روشنفکرانه، ذهنی، و بیگانه با واقعیت بهشمار میآورد. این جنبش از عوامل زمینهساز پیدایش پُستمدرنیسم[۴] در فرهنگ غرب از دهۀ ۱۹۷۰ بود. اصطلاح «پاپ آرت» را نخستینبار لارنس اَلووِی[۵] (۱۹۲۶ـ۱۹۹۰)، منتقد انگلیسی، حدود ۱۹۵۵ در توصیف آثاری بهکار برد که از فرهنگ همگانی مایه میگرفتند. ریچارد همیلتون[۶]، از پیشگامان و نمایندگان برجستۀ هنر پاپ، در ۱۹۵۷ آن را مردمپسند، گذرا، مصرفی، کمهزینه، قابل تولید، جوان، شوخ، لوند، فریبنده، پرجاذبه، و پولساز توصیف کرد. دو هنرمند پیشتاز پاپ آرت در امریکا جاسپر جانز[۷] و رابرت راوشنبرگ[۸] بودند که تصویرهایی بدیع میساختند. برای مثال جانز با قوطیهای آبجو مجسمه ساخت (بعدها نیز اندی وارهول[۹] از قوطیهای کنسرو سوپ تصویر ساخت)؛ راوشنبرگ عکسهایی از مجلات پرزرقوبرق را در کُلاژ[۱۰]هایش گنجاند. برخی از دیگر هنرمندان برجستۀ پاپ آرت در امریکا عبارتاند از روی لیشتنشتاین[۱۱] که اساس نقاشیهایش را قابهایی از تصاویر داستانهای مصوّر مجلات تشکیل میداد؛ کلاس اولدنبورگ[۱۲] که شاید نامدارترین مجسمهساز پاپ آرت باشد مجسمههایی غولپیکر از مواد غذایی ساخته است. خوراکی و اتومبیل، نمادهایی از جامعۀ مصرفی، در کنار دو مضمون عمدۀ دیگر، موزیک و مسائل جنسی، درونمایههای مکرّر پاپ آرت بودند. در انگلستان هنر پاپ کمابیش همزمان با امریکا در نیمههای دهۀ ۱۹۵۰ شکل گرفت. پیتر بلیک[۱۳]، دیوید هاکنی[۱۴]، آلن جونز[۱۵]، و ادواردو پائولوتسی[۱۶] از سرآمدان آن بودند. برخی از این هنرمندان، همچون هاکنی، هنر پاپ را فقط در دورۀ کوتاهی از فعالیت هنریشان دنبال کردند، لیکن برخی دیگر سخت پایبند آن ماندند. آلن جونز در دهۀ ۱۹۹۰ همچنان آثاری خلق میکرد که بهآثارش در دهۀ ۱۹۶۰ بسیار شباهت داشتند. آوازۀ جونز بیشتر حاصل مجسمههایی بهشکل زنانی در جامههای هوسانگیز است که خم شدهاند و قالب مبلمان را به خود گرفتهاند. ازجمله میزی بهشکل یک زن که روی چهار دست و پا نشسته است و شیشۀ میز بر پشتش قرار دارد.