بدوی گری
بَدْویگری (primitivism)
هنر بدوی، در وسیعترین مفهوم، به هنر جوامع جدا از تمدنهای بزرگ غربی و شرقی اطلاق میشود. این «غیریت[۱]» در تمدن غرب اغلب به زیان جامعۀ غیرخودی تفسیر شده، و جامعۀ مزبور «بدْوی» شناخته شده است. تصورِ نادرست بدْویانگاشتن هنر این جوامع، در این باور مبتنی است که تمدن غرب از مرحلۀ «بدْوی» عبور کرده است، مرحلهای که برخی جوامع غیراروپایی همچنان در آن بهسر میبرند. هنر امریکایی پیشاکلمبی[۲]، از جمله مصداقهای هنر بدوی است، هرچند که بخش بزرگی از آن بهوسیلۀ انسانهای بسیار فرهیخته ساخته شده است. اصطلاح «بدْویگری» به مفهوم خاص در هنر مدرن[۳]، به تأثیرگذاری هنر بومیان افریقایی، اقیانوسیه[۴]، امریکایی، و هنر عامۀ[۵] غربی بر نقاشان مدرن، همچون کیرشنر[۶]، پیکاسو[۷]، گوگن[۸]، و جز اینها اطلاق میشود. نیز به آثار هنرمندانی گفته میشود که از شیوهای ساده، و فارغ از دایرۀ عرف غالب، همچون رعایت ژرفانمایی (پرسپکتیو)[۹]، ساختار روایی[۱۰]، یا قراردادهای تصویری پیروی میکنند؛ هانری روسو[۱۱]، اکسپرسیونیست[۱۲]های آلمانی، و بعضی اصحاب هنر عامیانه از آن جملهاند. این اصطلاح، زمانی در مورد نقاشیهای ماقبل رنسانس[۱۳]، بهویژه نقاشیهای ایتالیایی و هلندی نیز به کار میرفت، ازجمله آثار برادران وان آیک[۱۴] و روخیر وان در وِیدن[۱۵]. لیکن این کاربرد اکنون بسیار محدود شده است.