پسوخه
پِسوخِه (Psyche)
در اساطیر متأخر یونان، تجسم روح در هیئت زن جوان یا دختر بالدار و کوچکترین و زیباترین شخص در میان سه شاهدخت. آفرودیت[۱]، که به زیبایی او حسد میبرد، پسر خود اِروس[۲]، خدای عشق، را واداشت تا پسوخه را به عشق پستترین موجودات دچار سازد، اما اروس که بر طبق برخی روایات، سهواً با تیر خود خراش برداشته بود، عاشق او شد. کوپید[۳] هر شب نامرئی و ناشناس، به دیدن پسوخه میرفت تا آنکه خواهران حسودش به او گفتند که او در تاریکی با هیولایی عشق میورزد. پسوخه در روشنایی چراغ اِروس را خفته دید و به زیبایی او پی برد، اما قطرهای روغن داغ بر شانهاش چکید و درنتیجه اِروس بیدار شد و گریخت. پسوخه همهجا به جستوجوی او پرداخت و عاقبت پس از یافتن اِروس و پیوستن به او جاودانه شد. داستان عشق اروس و پسوخه را آپولیوس[۴]، نویسندۀ رومی، در داستان فانتزی منثور خود به نام خر زرین[۵] یا دگردیسیها[۶] توصیف کرده است.