روان درمانی
رواندرمانی (psychotherapy)
هرگونه اقدام نظامیافته بهمنظور رفع ناراحتیهای روانی با استفاده از شیوههای روانشناختی. در این شیوه از درمانِ بیماریهای روانی، شخص درمانگر با بیمار رابطه برقرار میکند تا عوارض بیماری را برطرف کند و موجب بهبود روانی بیمار شود. ممکن است دارو هم بهکار رود، ولی راه اصلی درمان گفتوگوی بیمار با درمانگر است. اختلالات رفتاری در کودکان و بزرگسالان، روانپریشی، روانرنجوری، اعتیاد، بیماریهای روانتنی، و اضطراب از بیماریهایی است که در حوزۀ کار رواندرمانی قرار میگیرد. در برنامههای توانبخشی نیز از رواندرمانی استفاده میشود. شکلگیری رواندرمانی به دوران باستان برمیگردد. در آن زمان، گمان میرفت که روحی شرور علت بیماری است و درمانگر (کاهن یا جادوگر) میکوشید با غلبه بر آن بیمار را درمان کند. تا نیمۀ دوم قرن ۱۹، رواندرمانی از درمان پزشکی متمایز نبود. شروع رواندرمانی بهصورت درمان خاص را شاید بتوان در اواخر قرن ۱۸ جست. فرانتس آنتون مسمر[۱]، پزشک اتریشی، نشان داد که با فروبردن بیمار بهحال خلسه میتوان بسیاری از عوارض بیماری را ازبین برد. این روش مسمریسم[۲] نام گرفت که بعدها نام آن به هیپنوتیسم[۳] تغییر یافت و روش پرکاربردی در رواندرمانی شد. یوزف برویر[۴] و زیگموند فروید[۵] بسیاری از مشاهدات خود را با کمک این شیوه انجام دادند. از یافتههای آنان روانکاوی[۶] نظری و عملی شکل گرفت که در انواع گوناگونش تأثیر بسیاری در تکامل رواندرمانی برجای گذاشت. توصیه، ترغیب، تلقین، و آموزش کارهای درمانیِ خاص از روشهای جدید رواندرمانی برای اثرگذاری مستقیم در بیمار است. برای کمک به رشد روانی بیمار کوشش میشود که او شناخت آگاهانهای از احساسات و رفتارهای خود پیدا کند. به این منظور درمانگر باید شنوندهای علاقهمند و بیطرف باشد تا بیمار درونیات خود را آزادانه بر زبان آورد. به این ترتیب، شخص رفتهرفته جنبههای شرمآور یا اضطرابانگیزی را که تاکنون از خودآگاهش دور میکرد، بیان میکند. برخی از مکاتب رواندرمانی برای ایجاد تغییرات مطلوب، توجه بیقید و شرط درمانگر به بیمار را پیشنهاد میکنند. رواندرمانیِ سنتی استفاده از رؤیاهای بیمار را راه میانبُری به عمق احساسات او میشمارد. برخی مکتبها نیز بر آناند که بیمار نگاه مثبتتری به زندگی پیدا کند، ولی در همۀ مکتبها بر برقراری رابطۀ صمیمانۀ درمانگر با بیمار تأکید میشود. بیمار باید متقاعد شود که درمانگر او را درک میکند و صلاح او را در نظر میگیرد.