شعبی، قحطان محمد
شعبی، قحطان محمد (لحج 1920- 1982) Qahtan Mohammad Al-Shaabi
رهبر جنبش ملی و نخستین رئیسجمهور یمن جنوبی. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و متوسطه در عدن، به سودان رفت و در رشتهی مهندسی کشاورزی از دانشگاه خرطوم لیسانس دریافت کرد. اوایل دههی 1950م به یمن بازگشت و مدیریت کشاورزی حضرموت و لحج و ابین را عهدهدار شد.
فعالیت سیاسی را در 1950 با عضویت در «اتحادیهی فرزندان جنوب» که عمدتاً از دانشآموختگان یمنی دانشگاههای مصر و سودان بودند و با نقشهی تجزیهطلبانهی استعمار انگلیس در جنوب یمن مخالفت میکردند، آغاز کرد. در سال 1955 این اتحادیه به جداییطلبان جنوب پیوست و در انتخابات پارلمانی شرکت کرد. شعبی که طرفدار وحدت یمن بود از عضویت در این اتحادیه استعفا داد و همراه جمعی دیگر از وحدتگرایان ملی به شمال یمن رفت. سپس به تبعید خودخواسته به مصر رفت و به جنش ضداستعماری قومیتگرایان عربی که از حمایت عبدالناصر برخوردار بود پیوست. به موازات این فعالیت، کتاب استعمار بریتانیا و معرکهی قومی در جنوب را تألیف و منتشر کرد. وی در این کتاب از موضع ضعیف نظام امامت زیدیه که قدرت حمایت از جنبش ملی آزادی جنوب را نداشت انتقاد میکند و نقشههای شوم استعمار بریتانیا را علیه ملت عرب لو میدهد.
شعبی پس از انقلاب سپتامبر 1962 در شمال یمن، به صنعاء بازگشت و عبدالله سلال (نخستین رئیسجمهور یمن) او را به سمت مشاور خود در امور جنوب یمن منصوب کرد. پس از تشکیل جبههی قومی آزادی جنوب یمن اشغالی، شعبی به دبیر کلی این جبهه انتخاب شد. در نوامبر 1967 بریتانیا، این جبهه را به رسمیت شناخت و نیروهایش را از یمن بیرون برد. قطحان محمد شعبی پس از کسب این موفقیت به دیدار جمال عبدالناصر در مصر رفت. سپس در راس هیأتی به ژنو رفت و با نمایندگان بریتانیا برای استقلال یمن مذاکره کرد و پس از بازگشت این هیأت به عدن، در 30 نوامبر 1967 استقلال یمن از اشغال بریتانیا اعلام شد. همزمان با اعلان استقلال و تأسیس جمهوری دموکراتیک خلق یمن (جنوبی) کودتاچیان در شمال یمن، دولت ملی عبدالله سلال (رئیسجمهور یمن شمالی) را سرنگون کردند. در این زمان نیروهای مصری نیز خاک یمن را ترک کرده بودند و نیروهای پادشاهی (امامت) توانستند صنعاء را محاصره کنند. شعبی همزمان با اعلام استقلال یمن جنوبی، ریاست دولت استقلال را برعهده گرفت و در پی وحدت یمن بر آمد، اما مشکلات فراوانی بر سر راه او بود. ارتش دستپروردهی استعمار انگلیس و خزانهی تهی، از این مشکلات بودند. اضافه بر این مبارزان دیروز که به مناصب حکومتی رسیدند، فاقد تجربه و راهبرد واحد بودند و کارشان به اختلاف کشید.
شعبی روش تغییرات تدریجی را میپسندید، اما جریان چپ با وی همراه نبود و سرانجام فشارهای همین جریان او را مجبور به کنارهگیری کرد. وی پس از کنارهگیری از قدرت (1969) تا آخر عمرش در حصر خانگی به سر برد.