نژاد
نژاد (race)
معیاری زیستشناختی برای تشخیصِ ویژگیهای جسمانی و روانی تودههای بشری. این اصطلاح گاه برای اشاره به تمایز میان گروههای مختلف مردم با تکیه بر تفاوتهای آنان از یکدیگر بهلحاظ رنگ پوست، شکل سر، نوع موها و جثه اطلاق شده است. انسانشناسان در ابتدا انسانها را به سه گروه نژادیِ مفروض تقسیم میکردند: قفقازی[۱]، مغولی و سیاهپوست[۲]. گروهی دیگر از صاحبنظران نیز بین شش تا سی نژاد مختلف برشمردهاند. مطالعات علمی هیچ دلیل قاطعی مبنیبر وجود تفاوتهای وراثتیِ (ژنتیک) معیّن میان نژادها بهدست نداده است. براین اساس، نژاد مفهومی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی است نه زیستشناختی (بیولوژیک). البته تفاوتهای وراثتی به کار است، اما این تفاوتها مایۀ تشخیص و تعیین تبار تاریخی مردم نیست. تفاوتهای وراثتی میان گروههای مختلف، در مقایسه با تفاوتهای وراثتی میان افراد، بسیار ناچیز است. اکثر انسانشناسان امروزه کلاً مفهوم نژاد را نفی میکنند و دانشمندان علوم اجتماعی اصطلاح «گروه قومی[۳]» را در اینباره ترجیح میدهند. (← قومیت[۴]). باید دانست که جداسازی نوع انسانِ اندیشمند[۵] هرگز بهحدی نبوده است که به ایجاد سازوکارهایی برای جلوگیری از ازدواجهای بین گروهی و درنتیجه پدیدآمدن انواع تفکیکشده بینجامد. با اینهمه، قواعد حاکم بر انسانها در بسیاری از موارد با قواعد حاکم بر حیوانات مشابهت دارد. مثلاً، رنگینشدن پوست، هم در انسانها و هم در حیوانات، در نواحی مرطوب و گرمسیر بیشتر از نواحی سرد و خنک بوده است. سطح دستها، پاها و بدن حیوانات نیز کلاً در اقلیمهای بسیار سرد، چنان چون اینوئیت[۶]ها، تحلیل میرود. اما درخصوص تواناییهای ذهنی، هیچ روش عینی معیّنی برای سنجش تفاوت میان گروههای انسانی وجود ندارد و بنابراین نمیتوان هیچ دلیلی را مبنیبر برتری ذهنی برخی از نژادها نسبت به برخی دیگر پذیرفت. تلاش برای طبقهبندی گونههای انسانی با هدف تبعیضنهادن میان آنها، مانند تلاش در افریقای جنوبی پیشین، مبنای علمی ندارد و بهناگزیر با شکست روبهرو میشود. از آنجاکه همۀ انسانها میتوانند با یکدیگر آمیزش کنند و نسلهای جدید و زایایی پدید آورند، بنابراین باید نتیجه گرفت که همگی آنان به نوع وراثتی واحدی تعلق دارند.