اصلاح دین
اِصلاح دین (Reformation)
جنبش دینی و سیاسی در اروپای قرن ۱۶ برای اصلاح مذهب کاتولیک، که به تأسیس مذهب پروتستان انجامید. این جنبش، که جنبشهایی مانند والدوسیان، لالردها، و هوسیان در قرون وسطا در واقع طلیعۀ آن بودند، توسط مارتین لوتر در ۱۵۱۷ آغاز شد و با کسب پشتیبانی امیران محلی، که قدرت سیاسی پاپ را به مبارزه طلبیدند و اموال کلیسا را مصادره کردند، صورت تحقق گرفت. تبدیل دستگاه پاپی به یک قدرت سیاسی مهم و گرایش روزافزون روحانیون کاتولیک به علایق دنیوی و رواج گستردۀ فساد مالی و اخلاقی در میان روحانیون کاتولیک و دستگاه پاپی، و به تبع آن تنزّل روزافزون سطح آموزش و دانش روحانیون، علت اصلی برانگیختن جنبش اصلاح دینی بود. این جنبش البته بسیار مدیون رنسانس بود. اصلاح دینی در آلمان با فعالیتهای مارتین لوتر آغاز شد (۱۵۱۷). او بسیاری از عقاید مهم کاتولیکی، پرداخت وجوه به رُم، و مرجعیت پاپ را زیر سؤال برد. عقاید لوتر بهسرعت شیوع یافت و مذهب لوتری به رشد و گسترش خود ادامه داد. سرانجام در مجلس شور آوگسبورگ (۱۵۵۵) این اصل به تصویب رسید که هر یک از امیران حق دارد مذهب غالب امیرنشین خود را آزادانه برگزیند. اصلاح دینی در سوئیس در ۱۵۲۰ در زوریخ به رهبری کشیش اومانیست اولریش تسوینگلی آغاز شد. در همان سال ژان کالون فرانسوی نیز به ژنو رفت. طرح کالون برای حکومت کلیسایی و نظم و انضباط اجتماعی، که در ژنو به اجرا درآمد، سرمشقی شد برای اصلاح نظامهای کلیساها در نقاط دیگر اروپا. در فرانسه، تلاش کاتولیکها برای سرکوبی پروتستانهای فرانسوی منجر به جنگ مذهبی در ۱۵۶۱ شد که آتش آن در ۱۵۹۸ که به پروتستانها آزادی عقیده و عبادت داده شد، فرو نشست. در انگلستان اصلاح دینی بر بنیاد عقاید لوتر روی داد، اما اختلافات هنری هشتم با پاپ آن را سرعت بخشید. هِنری با تصویب قانونی در ۱۵۳۴ استقلال انگلستان از پاپ را رسمیت بخشید، دیرها را منحل و اموالشان را مصادره کرد. پس از جلوس ادوارد ششم، پسر هنری، در ۱۵۴۷، نمودهای بیرونی آیین پروتستان در کلیساهای انگلستان رواج یافت. تلاشهای سرکوبگرانۀ مری اول، خواهر و جانشین ادوارد، برای اعادۀ سیادت پاپ بر کلیسای انگلستان بهجایی نرسید و پس از جلوس الیزابت، خواهر مری، در ۱۵۵۸ و حلوفصل مناقشات مذهبی در ۱۵۵۹، آیین پروتستان باز در انگلستان استقرار یافت. در اسکاتلند مصلحان دینی به رهبری جان ناکس عقاید خود را از تصویب مجلس گذراندند و رسمیت بخشیدند (۱۵۶۰). با این وجود، بهرغم قوانین مصوّب مجلس اصلاح همهجانبۀ کلیسای اسکاتلند تا ۱۶۹۰ به طور کامل به اجرا درنیامد. آموزههای لوتر در سوئد در ۱۵۲۷ رسماً پذیرفته شد. در دانمارک در ۱۵۲۰ رواج یافت، ولی پذیرش قطعی آن تا ۱۵۴۶ به درازا کشید. نروژ، فنلاند و ایسلند نیز لوتری شدند. در همۀ این کشورها اصلاح دینی با یاری حکومت انجام گرفت. در هلند مذهب کالونی جای مذهب لوتری را گرفت. در لهستان مدتی آیین پروتستان نفوذ یافت، ولی این کشور سرانجام به دامن دستگاه پاپی بازگشت. جنبش نیرومند پروتستانها در بوهم عمدتاً در خلال جنگ سیساله از میان رفت. در مجارستان یک اقلیت پروتستان باقیمانده است. جنبشهای پروتستان در اسپانیا و ایتالیا را دادگاه تفتیش عقاید یکسره نابود کرد. مصلحان دینی سخنان آباء کلیسا دربارۀ تثلیت را زیر سؤال نبردند. مهمترین مسائلی که آنان مطرح کردند «مرجعیت» و «برائت از طریق ایمان» بود. مصلحان دینی با پذیرش اصل «یگانه مرجع همانا کتاب مقدس است» تعالیم رسمی کلیسا دایر بر مرجع بودن سنّت را رد نمودند. شعار برجستۀ جنبش اصلاح دینی، «[برائت از گناه و رسیدن به رستگاری] تنها در پناه ایمان» بود. کلیسای اصلاحشده مبتنی بر این اصول است که کلیسای حقیقی کلیسایی است که در آنجا کلام خدا (کتاب مقدّس) را صادقانه وعظ و تبلیغ میکنند و آیینهای مقدس (تعمید و قربانی مقدس) را به درستی برپا میدارند. کلیسای مرئی مرکّب از منافقان و کافران است؛ کلیسای حقیقی و نامرئی تنها نزد خدا شناخته است. بر پایۀ این باورها بود که دیگر عقاید پروتستانی شکل گرفت و مسائلی مانند برزخ، پرستش قدیسان، آمرزش [فروشی]، و مراسم قدّاس مورد انکار قرار گرفت و مردود شمرده شد.