حزب جمهوری خواه
حزب جمهوریخواه (Republican Party)
یکی از دو حزب سیاسی بزرگ ایالات متحده امریکا، تشکیلشده در ۱۸۵۴. این حزب راستگراتر از حزب دموکرات است و از سرمایه و کسبوکار بزرگ طرفداری میکند و مخالف کمک مالی بلاعوض دولت و نظارتهای دولت فدرال است. در اواخر قرن۲۰ اغلب رؤسای جمهور امریکا از حزب جمهوریخواه بودهاند، اما تا ۱۹۹۴ معمولاً در کنگره شمار دموکراتها از جمهوریخواهان بیشتر بوده است. در ۱۹۹۲، جورج بوش[۱] از حزب جمهوریخواه، انتخابات ریاستجمهوری را به بیل کلینتون[۲] از حزب دموکرات باخت؛ کلینتون در ۱۹۹۶ برای بار دوم به ریاستجمهوری برگزیده شد، اگرچه جمهوریخواهان مهار کنگره را حفظ کردند. در سال ۲۰۰۰، جورج بوشِ پسر از حزب جمهوریخواه به ریاستجمهوری برگزیده شد و بدینترتیب جمهوریخواهان هم کنگره و هم کاخ سفید را در اختیار گرفتند. این حزب را ائتلافی از مخالفان بردهداری پایهگذاری کرد و آبراهام لینکلن[۳] را در ۱۸۶۰ به ریاستجمهوری رساند. حزب جمهوریخواه در آغاز از تعرفههای حمایتی و قوانین واگذاری زمین به مهاجران غرب کشور پشتیبانی میکرد. در پایان قرن ۱۹ حزب جمهوریخواه نمایندۀ امپریالیسم و توسعۀ صنعتی ایالات متحده شناخته میشد. حزب جمهوریخواه از دهۀ ۱۸۶۰ تا ۱۹۳۲، که از برنامۀ دموکراتها موسوم به راهورسم تازه[۴] شکست خورد، جز چند دورۀ کوتاه کنترل کنگره را در دست داشت. درپی کشتهشدن لینکلن و اعلام جرم برضد اندرو جانسون[۵]، رئیسجمهور بعدی از حزب دموکرات، ژنرال گرانت[۶] در سالهای ۱۸۶۸ و ۱۸۷۲ به ریاستجمهوری انتخاب شد؛ در این دوره گرایشهای محافظهکارانه و دشمنی قوۀ مقننه با قوۀ مجریه بالا گرفت. در دورههای تلخی که پس از جنگ داخلی آغاز شد، جمهوریخواهان به دو دسته تقسیم شدند: کسانی که جنوب را کشوری شکستخورده تلقی میکردند و کسانی که مایل بودند بار دیگر جنوب در کل کشور یکپارچه شود، اما گرانت پیگیر نوعی سیاست لیبرالی بازسازی در جنوب بود. در دورهای که تئودور روزولت[۷] برای قانونمندکردن و کنترل کسبوکارهای بزرگ تلاش کرد، حزب دچار انشعاب شد و روزولت با تشکیل حزب کمدوام پیشرو در ۱۹۱۲ عملاً حزب جمهوریخواه را از نفوذهای لیبرالی عاری کرد. حزب جمهوریخواه تا زمان انتخاب دوایت دیوید آیزنهاور[۸] در ۱۹۵۲، که بیشتر پیروزی شخص وی بود تا پیروزی حزب یادشده، در محاق ماند و به سرعت کنترل کنگره را از دست داد و تا انتخاب رئیسجمهور بعدی از حزب جمهوریخواه، یعنی ریچارد نیکسون[۹] در ۱۹۶۸، نتوانست دوباره آن را بهدست آورد. هم نیکسون و هم جانشین وی جرالد فورد[۱۰] سیاست خارجی فعالی را پی گرفتند؛ فورد در انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۷۶ از جیمی کارتر[۱۱] شکست خورد. حزب جمهوریخواه با جلب حمایت فزایندۀ راستگرایان مسیحی و ایالتهای جنوبی، که پیشتر دموکراتها در آنها تسلط داشتند، توانست هم رونالد ریگان[۱۲] را در انتخابات ریاستجمهوری بهپیروزی رساند و هم کنترل سنا را از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۶ بهدست گیرد. جورج بوش در انتخابات ریاستجمهوری ۱۹۸۸ به پیروزی نرسید و با سنا و مجلس نمایندگانی روبهرو شد که دموکراتها در آنها اکثریت داشتند؛ او در ۱۹۹۲ انتخابات ریاستجمهوری را به بیل کلینتون دموکرات واگذار کرد. در انتخابات میان دورهای ۱۹۹۴، جمهوریخواهان بار دیگر بر سنا و مجلس نمایندگان تسلط یافتند ولی بین جناح میانهروتر حزب و جناح راستگرای افراطی با رهبری نیوت گینگریچ[۱۳]، که برای جلب حمایت مسیحیان بنیادگرا به نام ائتلاف مسیحی[۱۴] و صاحبان نفوذ و طرفدار آزادی حمل سلاح و مخالف سقط جنین گرد آمده بودند، تنشهایی بروز کرد. جمهوریخواهان تندرو در انتخابات نوامبر ۱۹۹۶ کنترل کنگره را در دست خود حفظ کردند و در ۳۲ ایالت از ایالات ۵۰گانۀ امریکا نیز فرمانداران جمهوریخواه بر سر کار آمدند، اما نامزد آنان باب دُل[۱۵] نتوانست در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی دست یابد.