رومی، هنر
رومی، هنر (Roman art)
مجسمهسازی و نقاشی روم باستان از قرن ۴پم تا سقوط امپراتوری روم در غرب در قرن ۵م. هنر رومی بیشتر بهمنظور آموزش عمومی آفریده میشد، ازجمله طاق نصرتها، ستونهای غولآسایی همچون ستون تِرایانوس[۱] (۱۰۶ـ۱۱۳م)، و سردیسهای سرداران و دولتمردان و امپراتوران. دیوارنگارههای برجامانده (در پومپئی[۲]، رم، و اوستیا[۳]) و موزائیک[۴]های تزیینی رومی، نشان از تأثیرات هنر یونان دارند. هنر رومی همواره الهامبخش غرب باقی ماند.
مجسمهسازی. ساختن سردیسهای واقعگرایانه[۵]، بدعت رومیان بود. ستایش قهرمانان، شکل آیینی پیدا کرد و مجسمههایی رسمی از سرداران، فرمانروایان، و اندیشمندان، در اماکن عمومی نصب شد. هنر جدید ساخت سردیس از حدود ۷۵پم آغاز گردید؛ سردیسها، تکچهرههایی جدی و حقیقی از مردانی بودند که (بهمفهوم ضمنی این سردیسها) اقوام تابع آنان، منطقاً باید دربرابر مرجعیت و خردمندی آنان سر فرود میآوردند. اما واقعگرایی خشک تکچهرهها، رفتهرفته به آرمانگرایی[۶] یونانی در مجسمههای تبلیغاتی امپراتوران به تناسب شأن شبهالهی آنان، جای سپردند. نقش برجستۀ مجسمهگونۀ[۷] روایی نیز در پاسخ به لزوم گرامیداشت پیروزیهای نظامی در روم شکوفا شد. نقشها بر روی سکوی قربانگاهها، طاق نصرتها، و ستونهای عظیمی همچون ستون تِرایانوس کنده میشدند؛ بر روی این ستون نبرد تِرایانوس بهصورت نواری از تصاویر برجستهکاریشده بهطول تقریباً ۲۰۰ متر، دورتا دور آن بهنمایش درآمدهاند. خدایان رومی و شخصیتهای تمثیلی[۸] نیز در کنار قهرمانان، در این نقوش برجستۀ روایی کندهکاری شدهاند؛ از آن جمله است: محراب صلح[۹] (۱۳ـ۹پم)، محراب عظیمی که اوگوستوس پیشکش صلح کرد.
نقاشی. از نقاشی رومی چندان اثری برجا نمانده است. آنچه باقی مانده، بقای خود را مرهون کوه وزوو[۱۰] است که در ۷۹م شهرهای پومپئی و هرکولانوم[۱۱] در جنوب ایتالیا را در زیر خاکستر مدفون ساخت و نقاشیهای زینتبخش دیوارهای منازل ییلاقیِ بزرگانِ هنردوست کشور را از دستبرد زمان در امان نگاه داشت. نقاشیهای دیدفریب[۱۲]، و آثاری با مضمون نقش اشیا، بیشتر متداول بودند. در نوعی تزیین داخلی، موسوم به گروتسک[۱۳] که در دورۀ رنسانس[۱۴] در رم کشف شد، گیاهان پیچاپیچ، جانوران عجیب و غریب، و صحنههای خیالی ریزنقش درهم آمیختهاند.
موزائیک. هنر موزائیک در سرتاسر امپراتوری روم رواج داشت. این هنر از یونان برآمده بود، و برای بهوجودآوردن جلوهای از نقاشی دیدفریب، نقوش هندسی، صحنههایی از زندگی روزمره، و صحنههای افسانهای، در کف، دیوارها، و طاق[۱۵]ها بهکار میرفت.