رمانس
رمانس (romance)
در ادبیات اروپایی، داستانهای عاشقانه و ماجراهای شهسواری به نظم یا نثر، که در حدود سال ۱۲۰۰ در فرانسه متداول شد و در سراسر اروپا گسترش یافت. پیشینۀ رمانس در بسیاری از آثار کلاسیک دوران باستان نهفته است، اما در حکم یک ژانر (گونه)[۱] مشخص در متن دستگاه اشرافی پدید آمد. ازجمله استادان رمانس در قرن ۱۳م عبارتاند از کرتین دو تروا[۲] و بنوا دو سنت مور[۳] در فرانسه، و گوتفریرفون اشتراسبورگ[۴] در آلمان. در قرنهای ۱۵ و ۱۶، نثر[۵] بهمثابۀ شکل بهتر رمانس جای نظم[۶] را گرفت. رمانسهای آرتوری[۷] دربارۀ آرتور شاه[۸] افسانهای و شهسواران او متداول شدند؛ همچون مرگ آرتور اثر سِر تامس مالوری[۹] نویسندۀ انگلیسی. رمانسها براساس ماجراهای شارلمانی[۱۰] امپراتور مقدس روم، و نیز شماری از رمانسهای مربوط به ماجراهای قهرمانان انگلیسی نظیر ریچارد شیردل[۱۱] است. بسیاری از رمانسها از مضامین کلاسیک مایه گرفتند و بعضی نیز از آثار شاعران لاتینی، نظیر داستان تِبِس[۱۲] و داستان انئاس[۱۳] اقتباس شدند. درخلال قرنهای ۱۷ و ۱۸، با پیدایش واقعگرایی[۱۴] در رمان، بهتدریج رمانس نوع ادبی جدیت کمتری داشت و بیشتر سبک و کماهمیت بهشمار آمد، بهطوری که در قرن ۲۰ اصطلاح «رمان رمانتیک» با تحقیر بهکار رفت، تا تلویحاً بر تقابل آن با رمان واقعگرا اشاره کند. اصطلاح رمانس بهتدریج به اثری داستانی اطلاق شد که با شرایط و مسائل زندگی روزمره بسیار فاصله دارد. در این معنا، رمانس اصطلاح گستردهای است که میتواند با انواع ادبی نظیر رمان تاریخی[۱۵] یا داستان تخیلی[۱۶] تداخل پیدا کند. به هر حال، در فرهنگ عامه رمانس خصوصاً بهمعنای داستان عاشقانه است، که در آن پایانی خوش درپی یک سلسله فراز و نشیبها فرا میرسد. آثار داستانی رمانتیک، نوع ادبی است که کاملاً به این موضوع اختصاص دارد و در قالب رمان و همچنین داستانهای کوتاه رایج در مجلههای زنان، نوشته میشود. ازجمله نویسندگان مشهور رمانس مدرن باربارا کارتلندو جورجت هیر[۱۷]، نویسندگان انگلیسیاند.