رمانتیسم (موسیقی)
رمانتیسم (موسیقی)(romanticism)
(یا: جنبش رُمانتیک) در موسیقی، پرداختن به احساسات و عواطف که معمولاً با ملودی بیان میشود، و به کارگیری نوعی گویش عامیانه، و پیروی از موسیقیدانان این مکتب بهمنزلۀ شخصیتهای هنرمند و قهرمان. جنبش رُمانتیک که اغلب با احساسات ملیگرایانه پیوند داشت، در اواخر قرن ۱۹ در آثار ریشارد واگنر[۱] بهاوج خود رسید. واکنش علیه ارزشهای کلاسیک قرن ۱۸ در آغاز بهشکل تصویری خیالی از نیروهای سرکش طبیعت بروز کرد، و از نمونههای آن، چهرۀ قهرمان اپرای دون جووانّی[۲] اثر موتسارت (۱۷۸۷) و ادراک هایدن[۳] از نهضت توفان و طغیان[۴] در قالب اوراتوریوی آفرینش[۵] (۱۷۹۷ـ۱۷۹۸) درخور ذکرند. در بسیاری از آثار بتهوون مضامین رمانتیک بهچشم میخورد، ازجمله سمفونی پاستورال، اورتور اِگمونت[۶] و اپرای فیدلیو[۷]. روحیه رمانتیک بهویژه در آثار مندلسون[۸] برجستگی خاص مییابد. در واقع مندلسون و شومان را میتوان بنیانگذاران واقعی جنبش رمانتیک در موسیقی دانست. دنیای لیدهای فرانتس شوبرت[۹] و روبرت شومان که از بنیاد بر پایۀ احساسات شخصی بنا شده بود، بهسرعت تغییرشکل یافت و به قهرمانگرایی اسطورهای ملّی ریشارد واگنر و جوزپّه وردی[۱۰] تبدیل شد، و قهرمانانی حقیقی را در قالب چهرههای نابغهای همچون نیکولو پاگانینی[۱۱] و فرانتس لیست[۱۲] تجربه کرد. بااین حال در اواخر قرن ۱۹، این آرمان قهرمانانه بیشتر با نمودهای آشنای خطاپذیری، همچون ضد قهرمان اپرایبوریس گودونف[۱۳] (۱۸۷۴) اثر موسورگسکی[۱۴]، و بدبینی شادمانۀتیل اویلنشپیگل[۱۵] (۱۸۹۴ـ۱۸۹۵) اثر ریشارد اشتراوس[۱۶] درگیر شد. رُمانتیسم در کار گوستاو مالِر[۱۷] و ژان سیبلیوس[۱۸] ابعادی گسترده و مرثیهوار یافت، و بالاخره در قالب زبان ناقص فیلمهای عاشقانۀ هالیوودی بهپایان کار خود رسید.