آبادی
آبادی (settlement)
مجموعهای از خانههای مسکونیِ تشکیلدهندۀ یک جامعه. آبادیها انواع مختلف دارند و پیدایش بیشتر آنها در عوامل تاریخی و جغرافیایی ریشه دارد. پیدایش و رشد هر آبادی، تابع موقعیت، محل، جایگاه و کارکرد[۱] آن است. آبادی را میتوان مرکزی تلقی کرد که نقشی همچون بازار، مرکز اداری، و محل همایشهای فرهنگی و اجتماعی را برای ساکنان اطرافش ایفا میکند. نخستین آبادیها احتمالاً بین ۱۳هزار و ۱۰هزار سال قبل، یعنی زمانی پدیدار شدند که گروههایی از شکارچیان و میوهچینان چادرنشین خاورمیانه، راههای کمدردسرتر زندگی را پذیرفتند و سازمانهای اجتماعی مبتنیبر گروههای بزرگتر و رسمیتر را بنیاد نهادند. این جوامع در ناحیههایی پا گرفتند که منابع غذایی، همچون ماهی و گیاهان خوراکیِ قابل جمعآوری، بهآسانی در دسترس بودند؛ احتمالاً در بعضی مناطق تحولات اجتماعی بهوقوع پیوست، زیرا با پایانیافتن آخرین عصر یخبندان در حدود ۱۰هزار سال پیش، بعضی از غلات فراوانتر شدند. فناوری و سازمانهای اجتماعیِ بعضی از جوامع پیشرفتهتر، همچون شالودهای برای آبادیهایِ زارعنشین بعدی عمل کردند.
تعیین محل آبادی. در نخستین آبادیها، تعیین محل آبادی بیشتر از ویژگیهای طبیعی محل، بهلحاظ تأمین نیازهای اساسی گروه یعنی غذا و پناهگاه، متأثر بود. وجود منابع آب شیرین یکی از نیازهای اولیه بهشمار میرفت، و بنابراین محلی برای بنای آبادی انتخاب میشد که در کنار چشمهها یا جویبارها قرار داشت. نیازهای دیگر عبارت بودند از وجود پناهگاه طبیعی، یا دسترسی به مصالح مناسب برای ساخت سرپناه، و نیز وجود زمین مناسب برای کشاورزی و چرای احشام، و احتمالاً نزدیکی به درختزارهایی که تأمین سوخت و مصالح ساختمانی را میسّر سازد. بسیاری از آبادیهای اولیّه در شیبهای تند دامنۀ تپهها ساخته میشد، تا هم پناهگاهی دربرابر باد باشد و هم بهسبب اِشراف بر درّه و زمینهای اطراف، از موقعیت دفاعی مناسبی برخوردار باشد.
کارکردهای آبادی. آبادیها از لحاظ کارکرد به سه دسته تقسیم میشوند: آبادیهای روستایی، آبادیهای شهری، و آبادیهای نهادی یا سازمانی، که برای تأمین هدفی خاص شکل میگیرند. آبادیهای مدرن براساس کارکردهای اجتماعی ـ اقتصادی دستهبندی میشوند، که از این لحاظ هشت دستۀ اصلیاند: شهرهای تجاری، شهرهای معدنکاری، شهرهای صنعتی/تولیدی، مراکز سرراهی، مراکز اداری، مراکز دینی و فرهنگی، شهرهای مسکونی یا خوابگاهی، و شهرهای بندری. بسیاری از شهرهای امروزی نخست بهمنزلۀ آبادیهای همگون و براساس کارکردی خاص تشکیل شدهاند. آبادیهایی که تکامل بیشتری پیدا کردند، کارکردهای دیگری نیز یافتند و گاه سرانجام به یک ناحیۀ شهری گسترده تبدیل شدند که کارکردهای متعدد داشت. مثلاً شهرهای تجاری در آبادیهایی ریشه دارند که مرکز خریدوفروش و توزیع کالا بودهاند، و شهرهای معدنی در نقاطی واقع شدهاند که منابع طبیعی سرشاری همچون معادن زغالسنگ[۲] یا قلع[۳] در آنها وجود داشته است. شهرهای تولیدی و صنعتی نیز در اطراف منابع مواد_خام، و غالباً در ارتباط با شهرهای معدنی احداث شدهاند. مراکز سرراهی که در تقاطع راههای مختلف به وجود آمدند، از مراکز حمل مواد خام به محل فرآوری، یا حمل کالاهای ساخته شده به بازارهای مصرف، تکامل یافتند، و مراکز اداری حاصل تکامل آبادیهاییاند که در محلهای مناسب برای تلفیق چندین کارکرد پا گرفته بودند و در سطح منطقهای یا ملی، خدمات اداری عرضه میکردند. در سالهای اخیر روستاها و دهات کوچکی که در نزدیکی کلانشهرها قرار داشتند، بهصورت حومه، در این شهرها ادغام شدند، یا مستقلاً بهمنزلۀ شهری مسکونی یا خوابگاهی، تکامل یافتند تا فضای اضافی برای زندگیِ جمعیت سرریز کلانشهر را تأمین کنند. کارکرد اصلی شهرهای بندری، حمل مواد خام، کالا، و مسافر بود، اما با رشد تجارت ملی و بینالمللی، این مراکز نیز طبیعتاً کارکردهای دیگری پیدا کردند.
شکل آبادیها. شکل هر آبادی اغلب تابع ویژگیهای جغرافیایی و توپوگرافی (مکاننگاشتی)[۴] محل است. جغرافیدانها به هفت نوع اصلی آبادی اشاره میکنند. آبادیهای تکافتاده معمولاً از چند گروه کوچک از واحدهای مسکونی تشکیل میشوند که بهسبب ماهیت سرزمینی، با آبادیهای دیگر فاصله بسیار دارند. آبادیهای پراکنده غالباً در طول خطوط ساحلی شکسته، یا آن دسته از نواحی روستایی یافت میشوند که در آنها جوامع کشاورزی، بدون اتکا به یک نقطۀ مرکزی، رشد کردهاند. روستاهای سبز، آبادیهاییاند که در آنها واحدهای مسکونی، حول فضای سبز روستا بنا شدهاند؛ و آبادیهای متمرکز، در پیرامون نقطۀ مرکزی خاصی، ازجمله مسجد یا کلیسا، شکل گرفتهاند. به همین ترتیب، در آبادیهای سرراهی، بناها در طول جاده، و در پیرامون تقاطع آرایش یافتهاند. آبادیهای خطی در بعضی از درّهها یافت میشوند و در آنها واحدهای مسکونی در طول کف دره یا دامنۀ تپه بنا شدهاند، و آبادیهای طرحریزیشده غالباً در مجاورت یا نزدیکی جادههای اصلی قرار دارند و معمولاً حول الگوهای هندسی جادهها، مانند هلال و نیمدایره، آرایش یافتهاند.
حوزۀ نفوذ. هر نوع آبادی به ناحیۀ خاصی، خدمات اداری، مسکونی، بهداشتی، فروشگاهی، و تفریحاتی عرضه میکند. مجموع حوزههای تأثیر خدمات هر آبادی، معرف حوزۀ نفوذ آن آبادی است. آبادیها، بسته به حوزۀ نفوذشان، طبق سلسلهمراتب زیر دستهبندی میشوند: شهرهای پایتخت، مراکز منطقهای، شهرهای بزرگ، شهرها، بخشها، روستاها و کورهدهها. با بزرگترشدن آبادی، معمولاً حوزۀ نفوذ آن نیز گسترش مییابد، اما این نکته همیشه در مورد شهرهای بزرگ صنعتی با تراکم بالای جمعیت، صادق نیست. در هنگام طرحریزی، نواحی زیر پوشش حوزههای نفوذ را با شکلهای هندسی نشان میدهند. از قرار معلوم سادهترین شکل هندسی برای نمایش حوزۀ نفوذ، دایره است؛ اما هنگامی که این دایرهها با هم مجتمع شوند، یا همپوشانی دارند و یا در بعضی نقاط بین آنها فاصله میافتد، بنابراین راهحل بهتر، استفاده از ششضلعی است. روش توصیف الگوهای آبادی با استفاده از ششضلعی را والتر کریستالر[۵] (۱۸۹۳ـ۱۹۶۹)، جغرافیدان آلمانی، ابداع کرد. پس از جنگ_جهانی_دوم، روش او برای تحلیل فاصلهگذاری و آرایش مکانهای اصلی، متداولترین ابزار طرحریزی شهری در امریکای شمالی و بخشهایی از اروپا بوده است.
رشد آبادیها. صنعتیشدن و شهریشدن جوامع، به تحولات نظرگیری در نوع آبادیها و رشد آنها منتهی شده است. برای مثال، در بریتانیای اوایل قرن ۱۹، بهمنزلۀ جایگاه شروع انقلاب_صنعتی[۶]، بیشتر مردم در بخش کشاورزی شاغل بودند و در آبادیهای کوچکی با جوامع روستایی زندگی میکردند، فقط ۱۷ درصد از جمعیت بریتانیا در نواحی شهری زندگی میکرد. در طی ۱۵۰ سال بعد، مهاجرت پیوستۀ جمعیت از نواحی روستایی به شهرها، به شوق دریافت دستمزدهای بالاتر، ادامه داشت، و درنتیجه جمعیت شهرهای بزرگ بهشدت افزایش یافت. در سالهای اخیر، بیکاری گسترده، روند مهاجرت به نواحی شهری را تشدید کرده است، و بنابراین بسیاری از شهرهای بزرگ، از جمعیت روبه فزونیِ جویای کار اشباع شدهاند. درنتیجۀ این روند، فرصتهای شغلی، مسکن، و خدمات بهداشتی و رفاهی، تکافوی نیاز را نمیکند. بنابراین، در کنار بیکاری، بیخانمانی نیز به یکی از مسائل مهم اجتماعی اواخر قرن ۲۰ تبدیل شده است. حاصل این تحولات، پیدایش شکلهای جدید و نهچندان مطلوب آبادی، از قبیل حصیرآبادها و حلبیآبادها در حاشیۀ بسیاری از شهرهای بزرگ جهان است.