حکایت
حکایت (tale)
(یا: قصه) روایتی داستانی، شفاهی یا مکتوب، ادیبانه یا عامیانه، کوتاه یا بلند، واقعی یا تخیلی. تفاوت حکایت با رمان در تأکید آن بر حوادث خارقالعاده است و کمتر به تحول و تکامل قهرمانان و اشخاص داستان میپردازد. در حکایت، محور ماجرا حوادث خلقالساعه است. در این نوع داستانسرایی، معمولاً رابطۀ علتومعلولی وجود ندارد، یا بسیار ضعیف است. جهانبینی در قصهها عموماً بر مطلقگرایی استوار است. قهرمانها یا خوباند یا بد، و تضاد و تعارض میان خوبی و بدی یا قهرمان خوب و آدمی بد، حوادث قصه را میسازد. حکایت معمولاً فاقد انسجام منطقی است و برخلاف رمان، اشخاص آن آدمیان عادی نیستند، بلکه معمولاً نمونههای کلی از خصلتهای عمومی بشر، از قبیل دلاوری، بخشندگی، جوانمردی، خباثت و خیانتاند. شخصیتپردازی در قصه جایی ندارد و همۀ مردم، از هر لایه و طبقه، به یک زبان سخن میگویند. زمان و مکان در این داستانها فرضی و تصوّری است و در قصههای فارسی معمولاً ماجراها در کشورهایی چون چین و ماچین و یمن و روم اتفاق میافتد. در ادبیات کلاسیک فارسی اصطلاح حکایت با مفهوم قصه تفاوتهایی دارد. قصه معمولاً داستانی طولانی با اشخاص متعدد دارد و جنبۀ عامیانۀ آن قویتر است. سمک عیار و امیرارسلان نامدار، از قصههای مکتوب فارسیاند. حکایت معمولاً داستانی کوتاه و منثور است که انواع و اقسام متعدد، از حیات عارفان و پیشوایان دین و پادشاهان و وزیران تا ماجراهای طنزآمیز و هجوآلود و حوادث غریب یا عبرتآموز را دربرمیگیرد و نمیتوان آن را بهراستی ژانری ادبی تلقی کرد. برخی از حکایتهای فارسی چون زندگی حلاج در تذکرةالاولیای عطار نیشابوری، بلندتر، و بعضی مانند حکایتهای گلستان سعدی کوتاهاند. نثر حکایتها در فارسی نیز گونهگون است. بعضاً ساده و عاری از صناعات لفظی و برخی همانند حکایتهای گلستان سعدی مسجع و آراسته به آرایههای ادبی است. در ترجمههای کلیله و دمنه هم نثری متکلف بهکار رفته است.