جنایت جنگی
جنایت جنگی (war crime)
جنایتی مانند کشتن غیرنظامیان یا اسیران جنگی که قوانین پذیرفتهشده در عرصۀ بینالمللی و حاکم بر جنگ، بهویژه موافقتنامۀ لاهه[۱] (۱۹۰۷) و موافقتنامۀ ژنو[۲] (۱۹۴۹)، را نقض کند. یک اصل اساسی قوانین مربوط به چنین جنایاتی آن است که اطاعت از دستورات مافوق باعث سلب مسئولیت اجراکنندۀ دستور نمیشود. در عمل، معمولاً طرف پیروز در جنگ است که جنایتکاران جنگی را تحت پیگرد قرار میدهد. پس از جنگ جهانی دوم، جنایات جنگی موضوع مهمی شد. در ۱۹۴۳ «کمیسیون رسیدگی به جنایات جنگی سازمان ملل متحد[۳]» تشکیل شد تا به بررسی اعمال وحشیانۀ آلمانیها در برابر اتباع متفقین بپردازد. رهبران نازی را در محاکمات نورنبرگ[۴] محاکمه کردند (۱۹۴۵ـ۱۹۴۶). افسران بلندپایۀ ژاپنی را نیز در «دادگاه نظامی بینالمللی[۵]» در توکیو[۶] محاکمه کردند و دیگر متهمان را بخش حقوقی فرماندهی عالی متفقین به پای میز محاکمه کشاند. در سالهای بعد جستوجو و یافتن نازیهایی که از چنگ عدالت گریخته بودند، همچنان ادامه یافت. هدایت این جستوجوگران را سیمون ویسنتال[۷] (۱۹۰۹ـ ) برعهده داشت، که در ۱۹۶۰ آدولف آیشمن[۸] را تعقیب و دستگیر کرد. احتمالاً کلاوس باربی[۹] آخرین جنایتکار جنگی اصلی نازی بود، که به چنگ عدالت افتاد؛ باربی را در ۱۹۸۷ در فرانسه بهسبب جنایتهای مرتکب شده در زمان فرماندهیاش در لیون[۱۰] محاکمه کردند. در بریتانیا نخستین دادگاه جنایتکاران جنگی در مه ۱۹۹۶ آغاز به کار کرد. شیمون سرافینوویچ[۱۱] (۱۹۱۱ـ۱۹۹۷)، پناهندۀ ساکن بریتانیا، با سه اتهام مربوط به کشتار یهودیان در بلاروس (زمستان ۱۹۴۱ـ۱۹۴۲) مواجه شد. در یک دادرسی کمسابقه، مسئلۀ سلامتی متهم را هیئت منصفه بررسی کرد و در ژانویۀ ۱۹۹۷ رأی داد که وضع جسمانی متهم برای محاکمه مناسب نیست. سرافینوویچ در اوت همان سال درگذشت. در جنگهای بعدی نیز اعمال جنایتکارانه بسیاری روی داده است؛ ازجمله کشتار میلای[۱۲] (۱۹۶۸) در جنگ ویتنام[۱۳]، که در آن سربازان امریکایی ۲۰۰ غیرنظامی غیرمسلح را بهقتل رساندند. در نوامبر ۱۹۹۵ رادُوان کارادیچ[۱۴]، رهبر صربهای بوسنی، و راتکو ملادیچ، فرمانده ارتش کارادیچ، در دادگاه جنایات جنگی یوگسلاوی در لاهۀ هلند به نسلکُشی و جنایت علیه بشریت متهم شدند و در سالهای اخیر میلوشویچ، رهبر صربستان، و صدام، دیکتاتور عراق، محاکمه شدند. در زمان جنگ، جاسوسان جنایتکار جنگی بهشمار نمیآیند. از نظر حقوقی، جاسوسان «جنگجویان بدون حق[۱۵]» محسوب میشوند، که میتوان آنان را کشت؛ جاسوسان هیچ حقی مشابهِ حق اسیران جنگی ندارند.