نقد فلسفه حق هگل
نقد فلسفۀ حق هگل (Zur Kritik der Hegelschen Rechtsphilosophie)
کتاب فلسفی، از کارل مارکس، نوشته شده به آلمانی در سالهای ۱۸۴۱ـ۱۸۴۲. مارکس در این اثر پرسش خود را با از خود بیگانگی طرح میکند؛ دولت با اعطای آزادی انتزاعی و منفی به افراد و با استفاده از آنان در جهت غایتهای خود، که از مجرای منافع خصوصی تحقق مییابد، خود را جدا از افراد و بیرون از آنها تحقق میبخشد و به فریب تبدیل میشود. بهعقیدۀ مارکس توهم هگل این بوده که دولت را بهعنوان موضوع واقعی اندیشۀ خود برگزیده است، در صورتی که دولت جز فراوردۀ اندیشۀ او نیست. هگل از یاد برده است که انسان اجتماع سیاسی را میسازد، و محمول استدلال وی، یعنی شهروند، حاصل نوعی وجودشناسی معیوب است. آنچه هگل بهعنوان موضوع دولت یا آرمان دولت قرار داده، در واقع بیانی است که ارتباط حقیقی میان وجدانها را ناممکن، و اسارت مردم در تحت «ایده» را جانشین اجتماع میکند. اشتباه دیگری که، بهزعم مارکس، هگل مرتکب شده و او را به فیلسوفی محافظهکار تبدیل کرده است، عدم درک واقعیت ژرف قدرت و وسیله دانستن چیزی است که تبدیل به ماهیت قدرت مستقر میشود، یعنی دیوانسالاری و نظام اداری. اهمیت نقد فلسفۀ حق هگل که اثری تقریباً ناشناخته، اما اساسی است، در تأملات مارکس جوان فراوان است. مارکس در این کتاب با کوشش در جهت بازگرداندن انسانیت گم شدۀ انسان به او، بهمعنای دقیق کلمه به اومانیسم رسیده است. همچنین این اثر، تنها متنی است که مارکس در آن با نگاهی انتقادی مسئلۀ ارتباط وجدانها را بررسی کرده است.