امویان اندلس
اُمَویانِ اَنْدَلُس (حک: ۱۳۸ـ۴۲۲ق)
سلسلهای مسلمان که در اندلس (اسپانیا) حکومت داشتند. بنیادگذار این سلسله عبدالرحمان بن معاویه معروف به عبدالرحمان داخل بود. وی که در شام میزیست، با سقوط خلافت بنیامیه و کشتار امویان بهدست عباسیان مخفی شد (۱۳۲ق) و چون جانش در خطر بود با یاری غلام خود، بدر، به شمال افریقا و به میان قبیلهای از بربرهای زناته گریخت و از آنجا به هواداران بنیامیه در اندلس نامه نوشت و آنان را به یاری طلبید. آنان نیز دعوتش را اجابت کردند و با ارسال هیئتی همراه با یک کشتی او را به اندلس بردند (ربیعالاول ۱۳۸ق). در این هنگام، اندلس بهسبب اختلاف میان عرب قحطانی و عدنانی و ناتوانی والیان آن، دچار آشوب و هرجومرج شده بود. با آمدن عبدالرحمان به اندلس بسیاری به او پیوستند و بیعت کردند و سرانجام با غلبۀ عبدالرحمان بر یوسف بن عبدالرحمان فهری امیر اندلس، قرطبه را بهتصرف درآورد و حکومت امویان اندلس را بنا نهاد. از این تاریخ تا ۴۲۲ق، شانزده تن از امویان در اندلس فرمان راندند و با خلع و فرار هشام سوم دولت آنان بهسر آمد و اندلس بهدست ملوکالطوایف افتاد. مشهورترین امیران اموی عبدالرحمان سوم است که مدت ۵۰ سال (۳۰۰ـ۳۵۰ق) حکومت کرد و در عصر او دولت امویان اندلس به اوج شکوه و عظمت رسید. وی در برابر فاطمیان مصر و عباسیان بغداد که هر یک خود را خلیفه میخواندند، ادعای خلافت کرد و از آن پس جانشینانش نیز خلیفه خوانده شدند. دولت اموی در دوران حکم بن عبدالرحمان سوم نیز موفقیتهایی بهدست آورد، اما پس از مرگ او (۳۶۶ق) وقتی فرزند یازدهسالهاش، هشام دوم، به جایش نشست انحطاط امویان آغاز شد. در دوران خلافت هشام دوم، همۀ امور در دست منصور بن ابیعامر وزیر قدرتمند پدرش بود. منصور با پنهانداشتن هشام، خود با اقتدار مملکت را اداره کرد و پس از او زمام امور تا ۳۹۹ق در دست فرزندانش بود. در این سال، با شورشی که درگرفت، عبدالرحمان بن منصور کشته شد و هشام دوم از خلافت خلع گردید. از آن پس تا ۴۲۲ق شش تن از امویان به خلافت رسیده و برخی خلع شدند و سپس برای بار دوم با آنان بیعت شد. از ۴۰۷ تا ۴۱۸ق دولت بنیحمود، که خود را از اولاد امام حسن مجتبی (ع) میدانستند، بهتناوب بر قرطبه و بیشتر اندلس حکم راندند و در هنگام قدرت آنان، امویان از حکومت برکنار بودند. هرچند در دوران حکومت امویان در اندلس جنگهای داخلی براثر اختلافات عرب قحطانی و عدنانی از یک سو و عرب و بربر از سوی دیگر، این سرزمین را در ناآرامی و آشوب فرو میبرد و مسیحیان نیز با آگاهی از این اختلافات و جنگها به سرحدات حمله میکردند، اما در دوران خلفای مقتدر و باتدبیری چون عبدالرحمان سوم و فرزندش حکم دوم و نیز در دوران منصور بن ابیعامر، وزیر تامالاختیار هشام دوم، اندلس به اوج عظمت و اقتدار خود در دوران اسلامی رسید و عمران و آبادانی، پیشرفت علم و دانش و وجود مراکز عظیم علمی مانند کتابخانۀ بزرگ حکم با ۴۰۰هزار جلد کتاب، این سرزمین را به بازار بزرگ و پررونق علم و ادب تبدیل کرد و دانشمندان بسیاری را در علوم و فنون گوناگون در خود پرورش داد.