تبعیدگاه
تبعیدگاه (penal colony)
در معنای عام، محلی که دولتی شخص یا اشخاصی را محکوم و مجبور به اقامت در آنجا میکند. تبعیدگاه به مفهوم اخص نقطهای معمولاً دورافتاده و بد آب و هواست که دولتها گروهی را که عناصر خطرناک و اصلاحناپذیر تلقی میکنند (بهجرم ارتکاب جرایم سیاسی یا اجتماعی یا امنیتی) بهطور دستهجمعی مجبور به زیستن در آن نقطه میکنند. در بسیاری موارد ساختن سرپناه و تأسیسات لازم با استفاده از نیروی کار تبعیدیان (بیگاری یا اعمال شاقه) صورت میپذیرد. این گونه تبعیدگاهها ممکن است در فواصل بسیار دور، خارج از موطن تبعیدیان واقع شده باشد. جزیرۀ شیطان در آبهای مناطق حارهای امریکای جنوبی یکی از بدترین تبعیدگاههای تاریخ بود. امّا نخستین نمونهها، تبعیدگاههایی بودند که دولت بریتانیا در سیدنی (۱۷۸۸ـ۱۸۴۰) و نیوکاسل (۱۸۰۴ـ۱۸۲۳) استرالیا برپا کرد و دستاندازی اروپائیان به قارۀ استرالیا از آن هنگام آغاز شد. نوع دیگر تبعیدگاه جمعی، تبعیدگاه (های) داخلی است. بدترین و خوفناکترین اینها در دوران حکومت استالین در شوروی سابق شکل گرفت. این مکانها که روشنفکران، مخالفان واقعی یا خیالی، اسیران جنگی و اقوام مختلف را در آنجا گرد میآوردند، در جزایر منجمد شمال شوروی و در سیبری واقع بودند و بعدها جمع آنها به مجمعالجزایر گولاگ معروف شد. چند میلیون تبعیدی در اردوگاههای این نواحی بهعلت شرایط بسیار دشوار زندگی جان باختند. در دوران تزاری نیز چنین اوضاعی، در مقیاس کوچکتر برقرار بود. داستایوسکی کتاب خاطرات خانۀ مردگان را که حاوی ماجرای محکومیت خود اوست، در همین باب نوشت. کوچاندن اجباری اقوام از موطنشان به جایی دیگر نیز نوعی تبعید تنبیهی دستهجمعی است. در شوروی سابق تاتارهای کریمه، آلمانیهای اوکراین و جمعی از یهودیان را به آسیای میانه کوچاندند. رژیم صدام حسین در عراق کردها را به صحاری مرکزی عراق کوچ داد و در واقع تبعید کرد. مهاجرتهای انبوه و ناخواسته، آوارگی و پناهندگی جمعی (مانند آنچه در دارفور اتفاق افتاد) با خشونت، قتل و ارعاب روی میدهد و گرچه عنوان تبعید ندارد، امّا در حقیقت اجبار به تبعید است. دربارۀ تبعیدگاهها و تبعیدیان آثاری نوشتهاند که مشهورترین آنها عبارتاند از یک روز از زندگی ایوان دنیسویچ (۱۹۶۲) از الکساندر سولژنیتسین، پاپیون اثر هانری شارییر (۱۹۶۹) که هر دو شرح وقایع زندگی این دو نویسنده در جزیرۀ شیطان و مجمعالجزایر گولاگ است و داستان کوتاهی از فرانتز کافکا بهنام گروه محکومان (۱۹۱۹).