توقیع
توقیع
در اصل عبارتی که سلطان یا وزیر یا کارگزار مخصوص به نشانۀ رسیدگی بر فرمانها و عرضحالها مینوشت. همچنین، سندِ دارای این عبارت، یا مُهر و نشان. توقیع از ریشۀ وقع، در لغت به معنای پرتابکردن تیر به هدفی بسیار نزدیک است. اصطلاح توقیع نیز از همین معنا گرفته شده است، زیرا توقیع نوشتهای بود بر حاشیه و پشت شکایات به خط خلیفه یا سلطان یا برخی از فرمانروایان که بر رسیدگی به شکایات تأکید میکرد. توقیع بهمعنای فرمان کوتاه حاکم یا کارگزار احتمالاً سنتی برجایمانده از نوشتههای انشایی و ترسلّی دورۀ ساسانی است و در منابع اسلامی توقیعاتی را به انوشیروان و دیگر پادشاهان ساسانی نسبت داده و نقل کردهاند (← توقیعات). توقیع در فرهنگ شیعی اصطلاحی بسیار با اهمیت است و بهمعنای مکاتبات و منشورهای امامان دوازدهگانه، بهویژه حضرت ولیعصر، امام زمان (عج) بهکار میرود. این اصطلاح به هرگونه سخن شفاهی امام عصر نیز اطلاق شده است. واژۀ توقیع به مفهوم شیعی آن نخسینبار در روایتی از امام هفتم (ع) بهکار رفته و در زمان امام هشتم (ع) هنوز برای یادداشت در همان نامۀ اصلی مورد استعمال داشته، ولی پس از آن حضرت کاربرد اصطلاحی آن گسترش یافته و یادداشتهای مستقل امام زمان که مسبوق به پرسش نبوده نیز، با عنوان توقیع شناسانده شده است. در منابع حدیث، اسامی کسانی که از ناحیه مقدّسه توقیعاتی برای آنها صادر شده همراه با متن توقیعات ثبت شده است (از آن جمله بحارالانوار، جلد ۵۳، باب ۳۱) یکی از خطوط ششگانۀ اسلامی هم توقیع خوانده میشود، که خطی است بین خط ثلث و خط نسخ و از آن بیشتر در نوشتن توقیعات استفاده میشده است و از همینرو آن را «قلم توقیعات» نیز گفتهاند. نیز ← توقیع،_خط