جنگ ویتنام
جنگ ویتنام (۱۹۵۴ـ۱۹۷۵)(Vietnam War)
جنگ بین ویتنام شمالی کمونیست و ویتنام جنوبی مورد حمایت امریکا، که در آن هدفِ ویتنام شمالی تصرف جنوب و وحدت ویتنام تحت نظام کمونیستی بود. امریکا، در حمایت از جنوب میکوشید از گسترش کمونیسم در جنوب شرقی آسیا جلوگیری کند. حدود ۲۰۰هزار سرباز ویتنام جنوبی، یک میلیون سرباز ویتنام شمالی و ۵۰۰هزار غیرنظامی کشته شدند؛ تلفات امریکا ۵۶,۵۵۵ سرباز در ۱۹۶۱ـ۱۹۷۵ بود که یکپنجم آنان به ضرب گلولۀ همکاران خود کشته شدند. جنگ ۵۰ درصد از جنگلها و بیست درصد از زمینهای کشاورزی ویتنام را نابود کرد. بمباران کامبوج، همسایه بیطرف ویتنام، از سوی امریکا در ۱۹۶۹ـ۱۹۷۵ یک میلیون کشته و زخمی برجای گذاشت. در پایان جنگ، شمال و جنوب ویتنام در جمهوری سوسیالیستی ویتنام متحد شدند. درپی تقسیم هندوچین فرانسه به شمال و جنوب و پیروزی ویتنام بر فرانسه در ۱۹۵۴، مداخلۀ امریکا در جنوبشرقی آسیا از طریق پیمان سیتو[۱] افزایش یافت. امریکا، با توجه به رویدادهای دهۀ ۱۹۵۰ و جنگ سرد، ویتنام جنوبی غیرکمونیست را سدّی دربرابر گسترش کمونیسم در جنوب شرقی آسیا برشمرد و مستشاران و کمکهای نظامی روزافزون خود را به منطقه سرازیر کرد، زیرا طبق نظریۀ دومینو[۲]، گفته میشد سقوط ویتنام جنوبی به سقوط کشورهای همسایه میانجامد. امریکا ۱۴۱میلیارد دلار خرج کمک به حکومت ویتنام جنوبی کرد ولی فساد و ناکارآیی حکومت ویتنام جنوبی سبب شد تا امریکا مسئولیت هرچه بیشتری را در جنگ برعهده گیرد تا سرانجام یک میلیون سرباز امریکایی درگیر این جنگ شدند. در امریکا، خدمت نظام وظیفه، تلفات سنگین و وضعیت مبهم جنگ به مقاومت داخلی انجامید که سبب آشوب اجتماعی شد و لیندون جانسون را به انصراف از برنامۀ انتخاب دوباره بهمقام ریاستجمهوری واداشت. ریچارد نیکسون، رئیسجمهور امریکا، نخست جنگ را به لائوس و کامبوج کشاند، ولی سرانجام به مداخلۀ امریکا خاتمه داد. هنری کیسینجر، مشاور امنیت ملی نیکسون، در ۱۹۷۳ پیمان صلح با ویتنام شمالی را به امضا رساند و ویتنام شمالی اندکی بعد ویتنام جنوبی را فتح و کشور را متحد کرد. گرچه نیروهای امریکایی هرگز شکست نظامی نخوردند، ولی ویتنام از تحقیرآمیزترین شکستهای سیاسی امریکا بهشمار میرود. پس از توافقنامۀ ۱۹۵۴ ژنو، حدود پنج سال، ویتنام از آرامشی نسبی برخوردار بود، اما در ۱۹۵۹ روابط بین شمال و جنوب ویتنام به وخامت گرایید. حکومت نگو دین دیم[۳] در سایگون درپی ازمیانبردن بقایای کمونیستها در جنوب برآمد و حکومت کمونیست هوشیمین در هانوی تصمیم به حمایت از قیام جدید در جنوب مدار هفده درجه گرفت. تا پایان ۱۹۶۴، نیروهای ضددیم در جنوب جبهۀ رهاییبخش ملی را به رهبری کمونیستهای جنوبی تشکیل دادند و در ۱۹۶۱ دیم، که از ۱۹۵۴ به کمک امریکا متکی بود، خواستار حمایت بیشتر امریکا شد. ژنرال ماکسوِل تیلور[۴] در اکتبر ۱۶۶۱ به سایگون رفت و رئیسجمهور جانکندی با اعزام واحدهای رزمی منظم مخالفت کرد، ولی با فرستادن «مستشاران» نظامی موافقت کرد که بسیاری از آنان واحدهای نیروهای ویژۀ متخصص در نبرد پنهانی بودند. در ۱۹۶۱ـ۱۹۶۲ «برنامۀ دهکدۀ استراتژیک[۵]» برای بهبود اوضاع امنیتی در روستاها، براساس عملیات بریتانیا برضد شورشیان در مالایا، بهاجرا درآمد. در زمان قتل کندی در نوامبر ۱۹۶۳، حدود ۱۶,۷۰۰ سرباز امریکایی در ویتنام جنوبی بودند، ولی امریکاییها هنوز نتوانسته بودند بر اوضاع مسلط شوند. پیامد اصلی مداخلۀ گستردهتر امریکا، کمک بیشتر شمال به جبهۀ رهاییبخش کمونیست در جنوب بود. در ۱۹۶۳ ناآرامیهای فزاینده برضد نگو دین دیم با خشونت سرکوب شد. این خشونت دربرخورد با ناآرامیهای مردمی در قیام بوداییان در مه ـ اوت به اوج خود رسید که از جهت سیاسی مایۀ دردسر و گرفتاری دولت امریکا شد. امریکاییها از بیم آنکه متهم به پشتیبانی از حکومت استبدادی ویتنام جنوبی شوند تصمیم به برداشتن نگو دین دیم از رأس قدرت گرفتند. کودتای نظامی در نوامبر ۱۹۶۳ به سرنگونی او انجامید و کمیتهای متشکل از فرماندهان نظامی قدرت را در ویتنام جنوبی در دست گرفت. اما حکومت نظامیان هم نتوانست خواستههای امریکاییها را برآورد و در ۱۹۶۴ سایگون شاهد بحران سیاسی فزاینده بود. در ۱۹۶۳، کندی کوشید از تعهد امریکا بکاهد چون طبق گزارشهای خوشبینانه، «شورش» کمونیستی میبایست تا پایان ۱۹۶۵ شکست میخورد. پس از مرگ کندی، رئیسجمهور جانسون رویکرد کمتر احتیاطآمیزی درپیش گرفت و در ۱۹۶۴ فرمان آمادهسازی طرحهایی را برای اجرای عملیات سرّی و جنگ هوایی آشکار برضد ویتنام شمالی، با این ادعا که محرک واقعی جنگ است، صادر کرد. جانسون، بهرغم تأکیدش بر صلح در جریان مبارزات انتخاباتی برضد سناتور گلدواتر جنگطلب، تا اواخر سال عملاً خود را به تشدید مناقشه در ویتنام متعهد کرد. پس از حادثۀ خلیج تونکن[۶] در اوت ۱۹۶۴، که در آن نیروی دریایی امریکا مدعی حملۀ قایقهای گشتی ویتنام شمالی به دو کشتی خود شد، جانسون قطعنامهای را از تصویب کنگره گذراند که بعداً آن را همچون تأییدیهای برای آزادی عمل او در اقدام نامحدود برای حل بحران جنوب شرقی آسیا تفسیر کرد. در اوایل ۱۹۶۵ عملیات چریکهای کمونیست در جنوب بهنحوی چشمگیر افزایش یافت. حمله به پایگاه امریکا در پلیکو[۷] در فوریۀ ۱۹۶۵ بهانۀ آغاز حملههای هوای به ویتنام شمالی شد که به یکی از ویژگیهای هرروزه جنگ تا ۱۹۶۸ تبدیل شد. امریکا اعزام سربازان رزمی خود به ویتنام را از آوریل ۱۹۶۵ آغاز کرد که شمار آنان تا مارس ۱۹۶۸ پیوسته افزایش یافت. بحران سیاسی در سایگون با ظهور نگوین کائوکی[۸] در مقام نخستوزیر (۱۹۶۵ـ۱۹۶۷)، اجرای قانون اساسی جدید در ۱۹۶۶ و انتخاب نگوین وان تیو[۹] به ریاستجمهوری در ۱۹۶۷ فروکش کرد، ولی وضعیت جنگی حادّتر از گذشته شد، زیرا نیروهای امریکایی و ویتنام جنوبی نهتنها نتوانستند جبهۀ رهاییبخش ملی را در جنوب سرکوب کنند بلکه قادر نشدند عزم راسخ رهبران هانوی را به بیرونراندن امریکاییها تغییر دهند. هجوم تت در فوریه ۱۹۶۸ که در آن چریکهای کمونیست ویتکنگ به شهرهای بزرگ سایگون و هوئه[۱۰] و غیره حمله کردند عزم امریکا را جزم کرد. درخواست ژنرال وستمورلند[۱۱] فرمانده امریکایی برای اعزام ۲۰۰هزار سرباز تازهنفس برای افزودن بر ۵۵۰هزار سرباز موجود در ویتنام، بحرانی جدید در مارس ۱۹۶۸ پدید آورد. در آن زمان، یگانهایی از کرۀ جنوبی و استرالیا برای کمک به ارتش ۴۰۰هزار نفری ویتنام جنوبی اعزام شده بودند. جانسون که درست در همان زمان با بحران پولی جدی روبهرو شده بود با اعزام سربازان بیشتر به ویتنام مخالفت، و بمباران ویتنام شمالی را محدود کرد. تا پیش از پایان ۱۹۶۸ بمبارانها بهکلی متوقف و گفتگوهای صلح در پاریس آغاز شد. امریکا سپس کاهش نیروهای زمینی خود را در ویتنام آغاز کرد، ولی جنگ در ۱۹۶۹ـ۱۹۷۱ ادامه یافت و سراسر منطقه را دربر گرفت. نیکسون برای حفاظت از اوضاع شکنندۀ ویتنام جنوبی دامنۀ جنگ را به کامبوج کشاند؛ وی ترتیب سرنگونی رژیم بیطرف شاهزاده نورودوم سیهانوک را داد و بمباران سنگین کامبوج را آغاز کرد که پای آن کشور را به جنگ باز کرد و سرانجام سبب بهقدرترسیدن خمر سرخ در پنومپن شد. نبردهای شدید در همان زمان در لائوس نیز آغاز شد. بدینترتیب جنگ سراسر هندوچین را دربرگرفت. ویتنام شمالی بهمنظور شکستن بنبست هجوم جدید و سنگینتری را علیه ارتش ویتنام جنوبی در ایالت کوانگتری و در منطقۀ آن لوک (شمال سایگون) در بهار ۱۹۷۲ آغاز کرد. در آن زمان شمار سربازان امریکایی به کمتر از ۱۰۰هزار نفر کاهش یافته بود، بنابراین، امریکاییها با بمباران شدید شمال، مینگذاری بندر هایفونگ و حمایت هوایی نامحدود از سربازان زمینی ویتنام جنوبی واکنش نشان دادند. اوضاع ثابت ماند ولی آشکار بود که این وضع جنبه موقت دارد. تماسهای جدیتر بین هانوی و واشینگتن در ۱۹۷۲ سرانجام به امضای معاهدۀ پاریس در ژانویه ۱۹۷۳ انجامید، که توافقنامۀ صلح بین دو طرف جنگ در ویتنام جنوبی و امریکا و ویتنام شمالی، بود، پیش از آن آخرین بمبارانهای هوایی هانوی در دسامبر ۱۹۷۲ عملاً توانایی شمال را در اقدام به حملهای دیگر تا دو سال بعد بهطور مؤثر نابود کرد. نیروهای امریکایی سرانجام در مارس ۱۹۷۳ ویتنام جنوبی را ترک کردند و حکومت نگوین وانتیو در ویتنام جنوبی دو سال کوشید سیاست امریکاییِ آرامسازی را ادامه دهد، ولی دولت موقت انقلابی ویتکنگ از حمایت سیاسی گسترده در مناطق روستایی برخوردار بود و در اواخر ۱۹۷۴ ویتنام شمالی با حملۀ نهایی به جنوب قرارداد آتشبس را نقض کرد. تا مارس ۱۹۷۵ روحیۀ ویتنامیهای جنوب از بین رفته بود، و در آوریل، نیروهای کمونیست سایگون را تصرف کردند و با مقاومت ناچیز روبهرو شدند. آخرین امریکاییها شتابزده با هلیکوپتر سایگون را تخلیه کردند و هزاران نفر نیز از ویتنام گریختند. جنگ پایان یافت و ویتنام یکپارچه به جمهوری سوسیالیستی ویتنام در ژوئیۀ ۱۹۷۶ تبدیل شد.