حسد

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

حسد

(در لغت به‌معنی بدخواهی و رشک‌بردن) در اصطلاح علم اخلاق، نابودی نعمت کسی را آرزو‌کردن. فرق حسد با غبطه آن است که در غبطه یا منافسه بی‌آن‌که آرزوی زوال نعمت دیگران کنند آن نعمت را برای خود نیز بخواهند که آن نیز بر دو گونه است: اگر در زمینه معنویات و کمالات باشد و شخص آن‌ها را برای خود نیز بخواهد غبطۀ محمود؛ و اگر در زمینه مادیات باشد غبطۀ مذموم است. حسد از بُخل و پلیدی باطن، کینه‌توزی، حبّ مال و جاه، انحصارطلبی، تکبّر، فخرفروشی و در یک کلام، از خودخواهی مذموم به‌بار می‌آید و دارای سه مرتبه است: ۱. آرزوی زوال نعمت محسود؛ ۲. آرزوی بهره‌مندی حاسد از نعمتی که محسود از آن محروم می‌ماند؛ ۳. آرزوی برابری حاسد با محسود در محرومیت از نعمت. حَسَد، رذیله‌ای است که چونان دیگر رذایل، بیماری روحی و اخلاقی به‌شمار می‌آید و به‌نظر علمای اخلاق با دو شیوۀ علمی و عملی درمان‌پذیر است: ۱. شیوۀ علمی، چنان است که حاسد را بدین معنا آگاهی دهند که حسد ورزیدن در معنا دشمنی با نعمت‌های خداوندی و سبب زیان دنیوی و اخروی وی است. مطالعه آیات و روایات در این زمینه بسیار سودمند است. ۲. شیوۀ عملی، یعنی این‌که حاسد بکوشد به کردارها و گفتارهایی روی آورد که حسد او را به‌خلاف آن برمی‌انگیزد مانند خیرخواهی و تمجید از محسود و امثال آن. مداومت بر این روش موجب کاهش تدریجی و بالاخره انهدام این رذیلۀ اخلاقی خواهد شد.