خودمختاری نسبی

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

خودمختاری نسبی (relative autonomy)
مفهومی که در راستای پروژۀ تجدید نظریۀ مارکسیستی، که توسط لویی آلتوسو و دستیارانش رسماً در دهۀ ۱۹۶۰ آغاز شد، وضع گردید تا مارکسیسم را از اتهام اقتصادگرایی (یا جبرگرایی اقتصادی) برهاند. طبق نظر آلتوسو، تمامیت اجتماعی شامل چهار مجموعۀ متمایز از اعمال[۱] ـ اقتصادی، سیاسی، ایدئولوژیک و نظری ـ می‌شود که در یک ترکیب پیچیده با یکدیگر قرار گرفته‌اند. نباید هیچ‌یک از این اعمال را قابل تقلیل به دیگری دانست؛ بالعکس، هرکدام درون محدوده‌ای که جایگاه‌شان در آن کلیت مشخص می‌کند، دارای «خودمختاری نسبی» هستند. منتقدان استدلال می‌کنند که در غیاب هرگونه تصریحی در باب این‌که این محدوده‌ها چه می‌توانند باشند، این مفهوم فاقد محتوای تبیینی است. مستمرترین تلاش برای به کار بستن این مفهوم در یک تحلیل بنیادی، در آثار نیکوس پولانتزاس یافته می‌شود.

 



  1. Practices