طاهریان

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

طاهریان

طاهريان
طاهريان

(یا: آل طاهر) دودمانی از فرمانروایان نیمه‌مستقل ایرانی که از ۲۰۶ تا ۲۵۹ق در مشرق ایران حکومت راندند. پایه‌گذار این دودمان طاهر بن حسین بن مُصعب خزاعی از مردم پوشنگ و از موالی بنی خزاعه معروف به ذوالیمینین (۱۵۹ـ۲۰۷ق) از سرداران مأمون عباسی بود. مصعب که خود را از نوادگان رستم، پهلوان داستانی ایران می‌دانست در سال‌هایی که داعیان عباسی در مشرق ایران مردم را به شعار «الرضا من آل محمد» دعوت می‌کردند حکومت پوشنگ را داشت و سپس دبیر سلیمان بن کثیر خزاعی داعی معروف عباسی شد. پسرش حسین از بلند پایگان دستگاه هارون‌الرشید و حاکم پوشنگ بود و در ۱۹۹ق که درگذشت مأمون بر او نماز خواند. طاهر پسر حسین از جوانی در بغداد و مرو در خدمت مأمون به‌سر می‌برد و از ۲۲ سالگی در سپاه خراسان بود و در کنار علی بن عیسی بن ماهان و هرثمة بن اعین با دشمنان عباسیان جنگیده بود. در ۱۹۵ق امین برادرش مأمون را از ولایتعهدی برکنار و پسر خود را نامزد جانشین خود کرد، مأمون نیز که در این هنگام در مرو به‌سر می‌برد به تلافی اقدام برادر نام او را از خطبه بینداخت و هنگامی که امین ۵۰هزار سپاهی را به سرداری علی بن عیسی بن ماهان به دفع مأمون فرستاد وی فرماندهی سپاهش را به طاهر ذوالیمینین سپرد. طاهر در نزدیکی ری علی بن عیسی را شکست داد و او را کشت (۱۹۵ق) و در ۱۹۸ق بغداد را نیز از دست امین بیرون آورد و سرش را به مرو فرستاد. در ۲۰۴ق مأمون از خراسان به بغداد رفت و حکومت آن شهر را به طاهر سپرد و در ۲۰۵ق او را به حکومت خراسان گماشت. طاهر در ۲۰۷ق نام مأمون را از خطبه بینداخت و به نام یکی از فرزندان امام موسی کاظم (ع) خطبه خواند، اما در شب همان روز در مرو درگذشت. معروف است که او را به زهر کشتند. بیشتر سال‌های حکومت پسرش طلحه (۲۰۷ـ۲۱۳ق) در جنگ با خوارج سیستان، به‌ویژه حمزه خارجی، گذشت. قدرتمندترین امیر طاهری خراسان عبدالله بن طاهر بود (۲۱۳ـ۲۳۰ق). اما وی پیش‌تر از آن‌که رهسپار خراسان شود، سرگرم سرکوب گردنکشانی بود که در شام و مصر دولت عباسیان را تهدید می‌کردند و در دو سالی که عبدالله از خراسان دور بود برادرش علی به‌جای او حکومت می‌راند. وی در پانزده سالی که در پایتخت خود نیشابور حکومت راند بی‌آن‌که رفتاری اهانت‌آمیز با عباسیان پیش گیرد رئیس بی‌چون و چرای دودمان خود در مرکز و مشرق ایران بود. در ۲۳۰ق عبدالله در نیشابور درگذشت و واثق عباسی پسر او طاهر را جانشین پدرش کرد. طاهر تا ۲۴۸ق در خراسان فرمان راند و مورخان با همان سخنان گرمی که از عبدالله یاد می‌کنند، حکومت عدل و فضایل طاهر را نیز می‌ستایند. در ۲۳۹ق صالح بن نصر بُستی، سرکردۀ عیاران در زرنگ، عامل طاهری سیستان را از این ولایت بیرون راند و سلطه مستقیم طاهریان بر سیستان که تابع اداری خراسان بود پایان گرفت و بدین‌ترتیب راه پیروزی صفاریان در آینده هموار شد. پس از مرگ طاهر، مستعین عباسی از محمد بن عبدالله بن طاهر خواست که از بغداد به خراسان رود و حکومت آن‌جا را به‌دست گیرد اما محمد حکم خلیفه را نپذیرفت و مستعین ناگزیر گردید که وصیت خود طاهر را به‌کار بندد و پسر جوان او محمد را به امیری خراسان بگمارد و محمد بن عبدالله همچنان در حکومت عراق و مکه و مدینه صاحب شُرطه بغداد و مدیر مالیه باقی ماند. در حکومت محمد جنبش شیعیان زیدی در طبرستان گسترش یافت و مازندران از تصرف طاهریان خارج شد. با شکست محمد از یعقوب لیث صفاری (۲۵۹ق) حکومت ۵۴ساله طاهریان بر خراسان پایان گرفت و محمد از نیشابور به بغداد رفت و تا ۲۷۹ق که درگذشت والی بغداد بود. اعضای دودمان طاهری سمت‌های گوناگونی در دستگاه خلافت داشتند و حکومت خراسان یکی از چند منصبی بود که در دست آن‌ها قرار داشت اما بی‌گمان مهم‌ترین آن‌ها بود. طاهریان از ادبا و موسیقی‌دانان بزرگ حمایت می‌کردند و کمابیش همه اعضای این دودمان خود عالم و شاعر بودند، چنان که ابن‌الندیم در الفهرست فصل جداگانه‌ای به علما و ادبای دودمان طاهری اختصاص داده است.