مرداس
مَرداس
در شاهنامۀ فردوسی، پدر ضَحّاک. مردی از دشت سواران نیزهگذار که فرمانروایی پرهیزگار و دادگر بود. مرداس از هر یک از چهارپایانِ دوشیدنی هزار رأس در اختیار داشت که شیر آنها را به نیازمندان میبخشید. ابلیس ضحاک را به کشتن پدر برانگیخت. مرداس را عادت این بود که بههنگام سحر در خلوتی که در کنار کاخ خود داشت به نیایش میپرداخت. تا این که ابلیس بر سر راه نیایشگاه او چاهی کند و آن را با خاشاک پوشاند و مرداس در آن افتاد و ضحاک جای او نشست. بُندَهِش و حمزۀ اصفهانی نام پدر ضحاک را بهصورت اَروَندَسپ و ثَعالِبی این نام را اَندرماسپ میآورد.