منطق فازی
منطق فازی
(یا: مجموعههای فازی) در ریاضیات و رایانه و منطق، نظامی از قواعدِ کمّی، برای تصدیق درجات کاربردپذیری مفاهیم کیفی. اگر در منطق سنتی گزارۀ «این اتاق گرم است» صادق یا کاذب بود، در منطق فازی برآنند که صحیحتر آن است که گفته شود این گزاره «تاحد مقبول و موجهی» صادق است. برمبنای قواعد منطق فازی، قضاوت دربارۀ مفاهیم بیحد یقف و تعریفناپذیر، بستگی تام دارد به کاربرد مقطعیِ آنها؛ مثلاً قضاوت دربارۀ داغی یا سردیِ آب، بسته به این است که آن را برای شستنِ دستورو بهکار بریم، یا درستکردنِ چای. کلیدیترین مفهوم در منطق فازی «احتمال عضویت در مجموعه» است؛ بهفرض، احتمال درستی تعلقداشتن شخصی، اگر مرد باشد، با ۱۷۵ سانتیمتر قد به گروهِ بلندقدان ۷۰ درصد، و اگر زن باشد، ۸۵ درصد است. نظریۀ منطق فازی را نخستینبار لطفالله عسکرزاده، دانشمند ایرانی و استاد دانشگاه برکلی در کتابش اطلاعات و کنترل (۱۹۶۵) مطرح کرد، اما پیشینۀ این نظریه به کاریان لوکاسیویچ در دهۀ ۱۹۲۰ بازمیگردد. صنعتگران ژاپنی در نیمۀ دهۀ ۱۹۸۰ کاربردهای عملی و اقتصادی این نظریه را دریافتند و در تولید انواع کالاهای الکترونیکی و ماشینآلات صنعتی مبنا قرار دادند. مثلاً در ۱۹۲۲، شرکت ماتسوشیتا نوعی جاروبرقی روانۀ بازار کرد که با مبنا قراردادنِ قواعد منطق فازی، قدرت مکش جارو را با توجه به پیامهای ارسالی حسگرهایی که نوع، پراکندگی و ضخامتِ آشغالها را محاسبه میکنند، تنظیم میکند. کاربردهای متنوع منطق فازی در هوش مصنوعی، رایانههای مجهز را حائز ویژگیهای استدلالیای شبیه انسان کرده است. به یُمن استنتاجهای منطق فازی، رایانههای نسل جدید پیامهای پیچیده را با واسطۀ حسگرهای خود دریافت میکنند و پاسخهای مؤثر میدهند.