موید (الموید) بالله شیرازی، هبت الله (شیراز۳۹۰ـ قاهره۴۷۰ق)
مؤيّد (المؤيِّد) باللّه شيرازي، هِبَتُاللّه (شیراز۳۹۰ـ قاهره۴۷۰ق)
متکلم، دولتمرد و داعی اسماعیلی. اصلش از اسماعیلیان دیلم بود. پدرش در شیراز داعی بود و نزد آلبویه در فارس حرمت داشت. المؤید پس از پدر داعی تمام فارس شد. در ۴۲۹ق به دربار ابوکالیجار مرزبان پیوست و ابوکالیجار و بسیاری از سپاهیان دیلمیِ او را به کیش اسماعیلی فاطمی درآورد و به تقاضای ابوکالیجار با علمای سنی و شیعیان زیدی مناظره کرد. نفوذ روزافزون المؤید بر ابوکالیجار و اهالی فارس سبب توطئههایی در دربار شد و واکنش اهل سنت را برانگیخت. عباسیان نیز بر تبعید او از ایران پای فشردند. در ۴۳۹ق به قاهره، به دیدار داعیالدُعات قاسم بن عبدالعزیز، نبیرۀ قاضی نعمان معروف، رفت. در شعبان همان سال به حضور مستنصر، نوزدهمین امام اسماعیلی بار یافت. در ۴۴۰ق، پس از آنکه یازوری وزیر، بخشی از دیوان انشاء فاطمی را به وی سپرد، سه سال در قاهره ماند و به فیلسوف دربار فاطمیان شهره شد. در ماجرای بَساسیری، نقش رهبرانهای میان وی و سلجوقیان گرفت. در ۴۴۷ق از دربار فاطمی به شام و عراق رفت. بیش از یک سال با بساسیری، شمال مرداسی، دبیس مزیدی، قریش عقیلی و دیگر امیران محلی شیعه غرق مذاکره و نامهنگاری بود تا شاید آنها را به مذهب اسماعیلی درآورد، یا بیعت آنها را با دربار فاطمی کسب کند. در ۴۴۳ق بر ابن مسلمه، که مقبرۀ امام موسی کاظم (ع) را ویران ساخته بود، تاخت. در ۴۴۹ق اندکی پیش از فتح بغداد بهدست بَساسیری، به قاهره بازگشت. در ۴۵۰ق به مقام داعیالدعاتی رسید و بهاستثنای دورۀ کوتاهی در ۴۵۳ق، که از جانب ابن مدبر وزیر به شام تبعید شد، این سِمت را تا حدود دو ماه پیش از مرگش داشت. همچنین از ۴۵۴ق رئیس دارالحکمه بود و در آنجا میزیست و پیوسته با داعیان سرزمینهای گوناگون در ارتباط بود. در آنجا مجالس درس داشت. المؤید با ابوالعلاء معری دربارۀ فواید گیاهخواری مکاتبه داشت. شرح زندگیاش از ۴۲۹ تا ۴۵۱ در سیرة المؤید فیالدین (قاهره، ۱۹۴۹) آمده است. چون درگذشت، پیکرش را در همان دارالحکم بهخاک سپردند. آثار وی در میان اسماعیلیان شهرت دارد. تنها اثر فارسی المؤید اَساسُالتَّأویل است که ترجمۀ یکی از مصنفات قاضی نُعمان است. از دیگر آثارش: دیوان (قاهره ۱۹۴۹)؛ مجالس الْمؤیّدیه (مجلدات ۱ تا ۳، بیروت، ۱۹۷۴ـ۱۹۸۴)؛ مجالس المُستَنْصریّه؛ جامعالحقایق.