نظریه زیباشناسی مارکسیستی
نظریۀ زیباشناسی مارکسیستی (Marxist aesthetic theory)
اندیشۀ هنری حاکم در کشورهای مارکسیستی[۱]. نخستین مارکسیستها هنر را وسیلهای برای تفهیم آرمانهای سوسیالیستی[۲] به تودههای مردم میدانستند، که موضوعهایی مرتبط با زندگی روزمرۀ آنها را دربر داشت (از اینرو «هنر پرولتری[۳]» نیز نامیده میشد). در شوروی، از ۱۹۳۲ رئالیسم سوسیالیستی[۴] غالب شد، و فرمالیسم[۵] را برانداخت که در مقابل محتوا بر فرم تأکید داشت. مدرنیسم نیز که بر انتزاع[۶] و احساسات شخصی هنرمند تکیه داشت، از جانب منتقدان سوسیالیست، همچون گئورگ/جورج لوکاچ[۷]، منحط خوانده شد و محکوم شد. این اصطلاح، با تفاوتهایی، همچنین به هنرمندان مارکسیستی اشاره دارد که در اروپای غربی کار میکنند. مکتب فرانکفورت[۸] از مدرنیسم دفاع میکرد، و هنر را فقط تصویرکنندۀ غیرمستقیم واقعیت میشمرد. منتقدانی همچون هربرت مارکوزه[۹] و ماکس هورکهایمر[۱۰] به استقلال و آفرینندگی هنر بهمنزلۀ پادزهری دربرابر جهانبینیهای سرکوبگر باور داشتند. والتر بنیامین[۱۱] به پیشرفتهای فنی علاقهمند بود که هنر را در دسترس تودههای مردم قرار میداد، و آن را از انحصار نخبگان بیرون میآورد. لوسین گلدمن[۱۲] (۱۹۱۳ـ۱۹۷۰) و لوئی آلتوسر[۱۳] (۱۹۱۸ـ۱۹۹۰) از دیگر نظریهپردازان مارکسیست غرب بودند.