پسا امپرسیونیسم
پسااَمْپِرسیونیسم (Post-Impressionism)
اصطلاح وسیعی در نقاشی فرانسه، دربرگیرندۀ تحولات مختلفی که حدود ۱۸۸۰ تا ۱۹۰۵ از دل امپرسیونیسم[۱] به منصۀ ظهور رسید. برخی از این تحولات بر شالودۀ دستاوردهای امپرسیونیسم بنا شد، اما بقیۀ آنها واکنشهایی دربرابر تمرکز بر نمودهای برونی، و خواستار توجه دوباره به ارزشهای عاطفی و نمادین[۲] بود. این اصطلاح را نخستینبار راجر فرای[۳]، منتقد هنر انگلیسی، در ۱۹۱۰ در عنوان نمایشگاه «مانه و پساامپرسیونیستها[۴]» بهکار برد، که در نگارخانههای گرافتون[۵] لندن ترتیب داده بود. فرای دو سال بعد نیز نمایشگاه دیگری از آثار پساامپرسیونیستها برگزار کرد. در نخستین نمایشگاه، سزان[۶]، گوگن[۷]، و ونگوگ[۸] بهترین جایگاه را یافتند؛ این سه تن، و سپس ژرژ سورا[۹] مهمترین و پرنفوذترین نقاشان پساامپرسیونیست برشمرده میشوند. سورا مکتب نئوامپرسیونیسم[۱۰] را پی افکند که اعضای آن همچون امپرسیونیستها، ولی منطقیتر و منجسمتر، با رنگ و نور برخورد میکردند. سزان، گوگن، و ونگوگ بر این باور بودند که امپرسیونیسم بیش از اندازه بر نمودها تکیه کرده است و اگرچه همچون امپرسیونیستها، نقاشی را رنگین و نوگرایانه میخواستند، درپی هرچه جدیترکردن آن برآمدند. سزان درصدد تلفیق گرمای امپرسیونیستی با ساختار قوی برآمد؛ گوگن به استفادۀ نمادین از خط و رنگ برای نمایش مضمونهای جاودانۀ مرگ و زندگی پرداخت؛ و ونگوگ از رنگ تند و ضربات پرشور قلممو در بیان شور بشری بهره برد. نمایشگاههای پساامپرسیونیستیِ فرای، بهویژه نخستین نمایشگاه، سروصدای بسیاری بهپا کرد. نخستینبار بود که کار سزان و گوگن و ونگوگ با این قدرت در انگلستان بهنمایش درمیآمد (هر یک از آنان بیش از بیست اثر در نمایشگاه اول داشتند). بسیاری از افراد با گرایشهای محافظهکارانه، نقاشیهای آنان را بچهگانه و منحط خواندند و عدهای خودِ فرای را دیوانه نامیدند. با این همه بسیاری از نقاشان سخت تحت تأثیر این نمایشگاهها قرار گرفتند، بهویژه برخی از اعضای گروه کَمدِن تاون[۱۱]، به استفاده از رنگهای تخت غلیظ ترغیب شدند.