چهاردرویش

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

چهاردرویش

داستانی عامیانه به فارسی، نگارش در قرن ۱۰ق. در نسخه‌ای از چهاردرویش آمده است که نظام‌الدین اولیا، مراد امیرخسرو دهلوی، بیمار شد و امیرخسرو در طول بیماری او این داستان را ساخت و بر او خواند، از این‌رو برخی مؤلف چهاردرویش را امیرخسرو دهلوی دانسته‌اند. حافظ‌محمود شیرانی نوشتن این داستان را به حکیم محمدعلی معصوم‌خان در روزگار محمدشاه گورکانی نسبت می‌دهد. همچنین تحریرهایی دیگر از چهاردرویش وجود دارد که از میان آن‌ها تحریر چهاردرویش از محمداسحاق بهوپالی و تحریری از میکراج منشی را می‌توان نام برد. غلام‌غوث بجنوری نیز در ۱۱۹۸ق با کم‌افزودکردن داستان و نیز نوشتن دیباچه‌ای به نثر منشیانه، تحریر دیگری از این داستان ساخت. خلاصه و ساخت کلی داستان در بیشتر تحریرها از این قرار است که سلطان روم و پسرش آزادبخت و نیز چهار درویش به تصادف در جایی به هم می‌رسند و گرد هم می‌آیند. پس از یک‌سری ماجراها و داستان در داستان‌شدن‌ها، هربار مشکلی برای سلطان یا فرزندش پیش می‌آید که هربار نیز با دعای یکی از درویش‌ها مشکل حل می‌شود. چهاردرویش خاستگاه ایرانی ـ هندی دورۀ ساسانی دارد و بارها، با نام‌هایی جدا از هم، به زبان‌های پاکستانی برگردان شده است که از آن شمارند: چهارگلشن، یادگار زمانه، مرادالمجبین، نوطرز مرصع، باغ و بهار، چهاردرویش مثنوی از شیخ محمدجان شاد که ترجمه و تلخیص چهاردرویش است و در کانپور به‌چاپ رسیده است (۱۳۱۰ق). در ۱۱۶۷ق سراینده‌ای به نام یوسف چهاردرویش را به شعر اردو برگردان کرد. گفتنی است نظیره‌ای بر چهاردرویش به نام حکایت افشارخان و سه درویش وجود دارد. چهاردرویش به‌چاپ رسیده است (بمبئی، ۱۲۹۵ق، تهران، ۱۳۴۵ و ۱۳۴۸ش).