ک
ک
بیستوپنجمین حرف از الفبای فارسی و حرف بیستودوم از حروف الفبای عربی و یازدهمین حرف ابجد که در حساب جمل نمایندۀ عدد بیست محسوب میشود. در عبری kâp و در یونانی kâppa است. حرف «ک»، از نظر آوایی، نمایندۀ صامتِ کامی ـ انفجاری بیواک است. آن را «کِ= ke» و «کاف= kâf» و کاف عربی یا تازی مینامند. حرف «ک» بهعنوان پسوند صرفی و اشتقاقی به کلمات مختلف اضافه میشود و مفهوم جدیدی به آن میدهد و در چنین موارد، حرکت قبل از آن، فتحه است. مهمترین آنها عبارتاند از: ۱. برای تحبیب، که به اسم اضافه میشود و مفهوم دوستداشتنی را دربر دارد، مثلِ طفلک، مرغک؛ ۲. برای تحقیر، مثلِ گروهک، مردک؛ ۳. برای تشبیه، مثلِ عقربک، پستانک؛ ۴. برای تصغیر، مثلِ شلوارک، شهرک؛ ۵. برای ساختن اسم از بن فعل، مثلِ روروک، سُرسُرک؛ ۶. برای ساختن قید تقلیل، مثلِ بهترک، بیشترک، دیرترک؛ ۷. برای ساختن اسم از صفت، مثلِ زردک، سرخک، سفیدک. در فارسی کهن، حرف «ک» بهجایِ حرف ربط وابستگی «که» در نظم و نثر، کاربرد داشته است، مثلِ آنک بهجای آنکه، زیراک بهجای زیراکه، چنانک بهجای چنانکه.