کتاب آدمهای غایب (کتاب)
عنوان رمانی از تقی مدرسی. کتاب نخستین بار سال 1368 توسط انتشارات بزرگمهر در 328 صفحه منتشر و پس از آن دو مرتبه در سالهای 1379 و 1399 توسط موسسه انتشارات نگاه با همان تعداد صفحات تجدید چاپ شده است. ماجراهای رمان روانشناختی کتاب آدمهای غایب که به شیوهی راوی- قهرمان روایت میشوند، در تهران سالهای 1332 تا 1342 رخ میدهند. مدرسی این کتاب را پیش از ایران، در سال 1986 به زبان انگلیسی در آمریکا به چاپ رساند که با استقبال منتقدین نیز مواجه شد؛ نیویورک تایمز بوک ریویو کتاب را یک «جادوی واقعی» خواند.
شخصیتهای اصلی و مهم رمان: دکتر حشمت نظام (پزشک ارتش)، ضیاء (پسر بزرگ حشمت نظام)، رکنی (پسر کوچک حشمت نظام)
پیرنگ
یک روز غروب، رکنی راوی داستان به کتابخانهی پدر میرود. حشمت نظام به او خبر میدهد قصد دارد با کنار گذاشتن کار طبابت به باغ خود (قلعهباغ) برود و در آنجا ضمن ضمن کشت گیاهان طبی تمتم وقت خود را صرف کشف داروی ضد سرطان کند. پدر همچنین از رکنی میخواهد تا ضیاء (برادر ناتنیاش) را که 11 سال است کسی از او خبری ندارد با کمک مسعود (پسرعموی حشمت) پیدا کند. از 50 سال پیش بین افراد خاندان نظام اختلافی عمیق به وجود آمده. پدر دکتر حشمت، برادر خود (سردار اژدر) را که در انعقاد قرارداد وثوقالدوله دست داشته به باد ملامت گرفته و از آن به بعد بین دو برادر و فرزندانشان اختلاف افتاده است. از آنجا که بین رکنی و مسعود از بچگی کشمکش بوده رکنی ترجیح میدهد به تنهایی دنبال برادرش بگردد. او به سراغ اتاق ضیاء میرود و در آنجا با دیدن عکسهایی از سونیا که زنی لهستانیست، خاطراتی از 11 سال پیش را به یاد میآورد که ضیاء با سونیا زندگی میکرده است. رکنی فردای آن روز مسعود را در خیابان میبیند. با او به خانهاش میرود و مسعود میگوید که ضیاء را یک بار در جادهی بندرعباس دیده است، اما او از آشنایی دادن طفره رفته است. رکنی به مسعود میگوید که ضیاء یا در زندان باید باشد یا در تبعید و مسعود میگوید برای پیدا کردن باید به سازمان امنیت بروند. روز بعد به سازمان امنیت مراجعه میکنند، اما نتیجهای نمیگیرند. رکنی با مادرش (بیبی) و ایران (خواهرش) به قلعهباغ نزد حشمت میروند، اما او را بیمار مییابند. صبح فردا وقتی رکنی از خواب بیدار میشود متوجه میشود که شب پیش پزشکی از ارتش برای معالجهی پدرش آمدهاند. پدر را که سرطان معده دارد برای معالجه به شهر برمیگردانند. بین راه مسعود به رکنی میگوید وقتی به شهر برسند باید بروند و ضیاء را از زندان ترخیص کنند. در بین راه حین بحث این دو با هم مسعود به رکنی میفهماند که عضو سازمان امنیت است و دکتر حشمت نظام هم میمیرد. هنگام به خاکسپاری او ضیاء را هم از زندان میآورند. او از دیوار کوتاه قبرستان به صحرای پشت میپرد و پس از مدتی به خارج از ایران فرار میکند.
شرح و تفسیر مختصر
کتاب آدمهای غایب تصویری از زندگی و طرز تفکر و روابط محدود و بیمارگونهی افراد خانوادهای متمول است که تمام آنها کموبیش گرفتار نابسامانیهای فکری و کمبودهای روحی هستند و در عوالمی جدا از واقعیتهای پیرامونشان زندگی میکنند. بیشتر آنها نسبت به محیط پیرامون خود واکنشهای غیرطبیعی و نامعقولی دارند. تنها شخصیت معقول این رمان، بیبی مادر رکنی است که از خانوادهای روستایی است و رفتار طبیعی او در مقابل اعمال و رفتار غیرعادی دیگران از او شخصیتی متمایز ساخته است. مدرسی این خانواده را نمونهی نوعی از خانوادههایی میدانذ که در تاریخ معاصر ایران، دست اندرکار و کارگزار حکومت و در تاریخ و سرنوشت کشور دخیل بودهاند. عموی بزرگ خانواده در دربار قاجار از عاملان انعقاد قراردادی ننگین با بیگانگان، پدر راوی در حکومت پهلوی افسر ارتش و سرکوبگر اعتراضات و یکی از افراد نسل بعد هم مامور سازمان امنیت است.