کلیله و دمنه
کَلیلِه و دِمْنه
مجموعهای از داستانها و حکایتهای اخلاقی. در دوران انوشیروان از زبان سانسکریت به زبان پهلوی ترجمه شد. منبع اصلی کتاب، پَنْچَه تَنْتَرَه، در پنج فصل، امروز در دست است. بُرزویۀ طبیب، مترجم کتاب، داستانهای دیگری را از دیگر منابع هندی، مانند مهابهاراته بدان افزود که این مجموعۀ پهلوی از میان رفته است. از روی ترجمۀ پهلوی، در ۵۷۰م ترجمهای به زبان سریانی انجام شده که موجود است. در دورۀ اسلامی ابن مقفع کلیله و دمنۀ پهلوی را به نثر عربی ترجمه کرد و چند شاعر ازجمله اباّن لاحقی آن را به شعر عربی درآوردند. کتاب در زمان نصر بن احمد سامانی (۳۰۱ـ۳۳۱) از عربی به فارسی ترجمه شد که در دست نیست. رودکی همین ترجمه را به نظم کشیده که ابیات معدودی از آن باقی است. ترجمۀ عربی ابن مقفع را، در قرن ۶ق، ابوالمعالی نصرالله منشی به فارسی ترجمه کرد که امروز نیز در دست است. بعدها این کتاب چندینبار بهصورتهای مختلف و با نامهای گوناگون ازجمله انوار سهیلی و داستانهای بید پای انشا شد. داستانهای این کتابِ آموزشی که مشحون از نکتههای اخلاقی و اجتماعی به زبان تمثیل است، از زبان حیوانات بهویژه دو شغال به نامهای کلیله و دمنه نقل شده است. این کتاب به بسیاری از زبانهای اروپایی ترجمه شده است.