کیمیاگری
کیمیاگری (alchemy)
فن مرموز تبدیل فلزات پَست، مثل سُرب و جیوه، به نقره و طلا، با استفاده از حجرالفلاسفه[۱] یا اکسیر اعظم. حجرالفلاسفه مادهای فرضی است که آن را مایۀ عمر جاودان نیز میدانند. این جنبۀ کیمیاگری بخش عمدۀ شیمی قرون وسطا را تشکیل میداد. کیمیاگری به اجمال نظامی فلسفی است که به دریافت راز زندگی و تکوین مواد فاقد حیات میپردازد. کیمیاگری آمیزهای نامتعین از شیمی، و احکام نجوم، علوم خفیّه، و جادوگری است که با عقاید مبهم و پیچیدهای از نظامهای دینی و فکری گوناگون درآمیخته است. کیمیاگری در اروپا از روزگار باستان تا قرون وسطا رواج داشت، امّا با رشد شیمی و فیزیک از اعتبار افتاد. بنابه اسناد فراوانی که از دوران باستان در دست است، کیمیاگری احتمالاً از مصر آغاز شده است. دربارۀ خاستگاه این دانش رازورزانه افسانههای بسیاری رایج است که بهشکلهای گوناگون آن را به هرمس تریسمگیستوس[۲]، فرشتگان فرود آمدۀ سِفرِ پیدایش[۳]، و حتی وحی موسی و هارون نسبت دادهاند. افسانۀ هرمِس تریسمگیستوس نزد عموم پذیرفته و زبان شیمی، تا روزگار معاصر، متأثر از آن بوده است؛ از آن جمله است آببندی هرمیتی. در قرون ۴ و ۵م، کیمیاگران بهفراوانی در این حوزه مطلب نوشتند و در پایان قرن ۵م، کیمیاگری نظری در مکتب اسکندرانی[۴] به نقطۀ اوج خود رسید. در دورۀ اسلامی، بسیاری از اعراب و ایرانیان کیمیاگران برجستهای بودند. یکی از بلندآوازهترین آنها جابر بن حیّان بود. افکار او بسیار شبیه به افکار فیلسوفان کهن اسکندرانی بود، ولی در عین حال به تأثیر نافذ سیّارات بر فلزات باور داشت. نظریۀ تبدیل[۵]، که امکان دارد صرفاً از نوشتههای فیلسوفان یونان گرتهبرداری شده باشد، نزد کیمیاگران قرون وسطا مقبول بود و مردانی چون قدیس آلبرتوس ماگنوس[۶]، راجر بیکُن[۷]، و ونسانِ بووهای[۸] به آن اعتقاد داشتند. تا قرن ۱۷، شیمیدانان همچنان از منظری علمی از کیمیاگری دفاع میکردند. یوهان گلاوبر[۹]، رابرت بویل[۱۰]، تا مدتی آیزاک نیوتون[۱۱]، گوتفرید لایبنیتس[۱۲]، و حتی دکتر جانسون، که دلبستۀ شیمی بود، نیز از مدافعان کیمیاگری بودند.