دل و دشنه (فیلم): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «فیلم بلند سینمایی به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی، تولید سال 1373ش. ''دل و دشنه'' در بخش مسابقۀ سینمای ایران سیزدهمین دوره جشنواره فجر حضور داشته است. جعفری جوزانی در ''دل و دشنه'' میکوشد تا قهرمان آرمانی جو...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
زمان فیلم: 90 دقیقه | زمان فیلم: 90 دقیقه | ||
'''خلاصۀ داستان''' | |||
«سحربانو» یک دختر ایلیاتی است. او تصمیم گرفته است به خاطر شهادت برادرانش در جنگ تحمیلی، هفت سال سیاهپوش باشد. مردم ایل که نگران او هستند، در مراسم سنتی «سیاهبردارون» با آوردن هدایایی از او میخواهند که لباس سیاه را از تن به درآورد، تا خواستگارانش بتوانند پا پیش بگذارند. برخلاف میل سحربانو جشن خواستگاری بر پا میشود و هفت خواستگارش برای جلب رضایت او در یک مسابقۀ تیراندازی- سوارکاری به رقابت میپردازند. از سوی دیگر در همین زمان هفت مزدور به سرکردگی «ریش قرمز» برای تصاحب گنجی وارد قلمرو آنها میشوند و پدر «سحربانو» به قتل میرسد.... |
نسخهٔ ۶ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۰۰
فیلم بلند سینمایی به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی، تولید سال 1373ش. دل و دشنه در بخش مسابقۀ سینمای ایران سیزدهمین دوره جشنواره فجر حضور داشته است. جعفری جوزانی در دل و دشنه میکوشد تا قهرمان آرمانی جوانان ایرانی را، که برداشتی از سینمای قهرمانی-کامپیوتری غرب است، در متن ملیگرایی ایرانی بگنجاند. فیلم کوشیده است ضربآهنگ این نسل خسته از نبودن هیجان و ریتم تند و تفریحاتِ سالمِ هیجانآور را به تصویر درآورد. اگرچه در فضای روستایی-ایلیاتی میگذرد، اما تقابل موتورسيكلت و اسب، شمشیر و مسلسل، سیخ کباب و پدرخوانده و... میتواند جوانان شهری را به سالن سینما بکشاند. خاصه که فمینیسم رها شده در تصویر و عینیتیافته در ساختار سلحشوری عشیرتی، نوستالژیِ ناخودآگاهِ قومیِ ایرانی است، و همواره ارجاع خود را در آن خطه مییابد. این فضا با زمینهای از ماجراهای روزِ مبنی بر حرص گنجیابی و معاملات عتیقه و گروههای کاوشگر مخفی و آشکار، مجموعهای فراهم آورده که فیلم را از یک خطی بودن بیرون کشیده است.
زمان فیلم: 90 دقیقه
خلاصۀ داستان
«سحربانو» یک دختر ایلیاتی است. او تصمیم گرفته است به خاطر شهادت برادرانش در جنگ تحمیلی، هفت سال سیاهپوش باشد. مردم ایل که نگران او هستند، در مراسم سنتی «سیاهبردارون» با آوردن هدایایی از او میخواهند که لباس سیاه را از تن به درآورد، تا خواستگارانش بتوانند پا پیش بگذارند. برخلاف میل سحربانو جشن خواستگاری بر پا میشود و هفت خواستگارش برای جلب رضایت او در یک مسابقۀ تیراندازی- سوارکاری به رقابت میپردازند. از سوی دیگر در همین زمان هفت مزدور به سرکردگی «ریش قرمز» برای تصاحب گنجی وارد قلمرو آنها میشوند و پدر «سحربانو» به قتل میرسد....